کلمه جو
صفحه اصلی

مشنع

فرهنگ فارسی

( اسم ) بد گوینده زشت گردانیده

فرهنگ معین

(مُ شَ نَّ ) [ ع . ] (اِمف . ) بد گفته شده ، زشت گردانیده .

لغت نامه دهخدا

مشنع. [ م ُ ش َن ْ ن َ ](ع ص ) بد و زشت و ملامت کرده شده . (غیاث ) (آنندراج ).


مشنع. [ م ُ ش َن ْ ن َ ]( ع ص ) بد و زشت و ملامت کرده شده. ( غیاث ) ( آنندراج ).

مشنع. [ م ُ ش َن ْ ن ِ ] ( ع ص ) تشنیعکننده. سرزنش کننده. ملامتگر : هرکس این قصص بخواند کذابی این مشنع بداند. ( النقض ص 274 ). یک شاهد که بدان شبهت ساقط شود و این مشنع لال گردد آن است که... ( النقض ص 21 ). و رجوع به تشنیع شود.

مشنع. [ م ُ ش َن ْ ن ِ ] (ع ص ) تشنیعکننده . سرزنش کننده . ملامتگر : هرکس این قصص بخواند کذابی این مشنع بداند. (النقض ص 274). یک شاهد که بدان شبهت ساقط شود و این مشنع لال گردد آن است که ... (النقض ص 21). و رجوع به تشنیع شود.


فرهنگ عمید

قبیح، زشت شده.


کلمات دیگر: