<div class="boxBd">سیاستگاه. [ سیا س َ ] ( اِ مرکب ) قتلگاه و جایی که در آن اجرای سیاست و عقوبت میکنند. ( ناظم الاطباء ) : <br>در سیاستگاه قهرش بر قضای کائنات <br>لطف را دایم جنازه بر سر سه دختر است.<div class="au">بدر چاچی ( از آنندراج ).</div></div>

سیاستگاه. [ سیا س َ ] ( اِ مرکب ) قتلگاه و جایی که در آن اجرای سیاست و عقوبت میکنند. ( ناظم الاطباء ) : در سیاستگاه قهرش بر قضای کائنات لطف را دایم جنازه بر سر سه دختر است. بدر چاچی ( از آنندراج ).

لغت نامه دهخدا

<div class="boxBd">آن جا که گناهکاران را تنبیه کنند محل سیاست .<br>قتلگاه و جایی که در آن اجرای سیاست و عقوبت میکنند</div>

آن جا که گناهکاران را تنبیه کنند محل سیاست . قتلگاه و جایی که در آن اجرای سیاست و عقوبت میکنند

فرهنگ فارسی

<div class="boxBd">محل مخصوص عقوبت کردن و به مجازات رسانیدن مجرمان، جای سیاست.</div>

محل مخصوص عقوبت کردن و به مجازات رسانیدن مجرمان، جای سیاست.

سیاستگاه

فرهنگ فارسی

لغت نامه دهخدا

فرهنگ عمید