کلمه جو
صفحه اصلی

هصیص

فرهنگ فارسی

پا سپرده شکسته

لغت نامه دهخدا

هصیص. [ هََ ] ( ع ص ) پاسپرده. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || شکسته. ( منتهی الارب ). || ( اِ ) هصیص النار؛ درخش آتش. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).

دانشنامه عمومی

هصیص (یمن). هصیص ( الهَصیص ) آهیصیص نیز گفته أند، روستایی است در عزلهٔ (قبلة الولید)، در ناحیهٔ (قضار البیض)، از توابع استان مَهره در کشور یمن در شبه جزیره عربستان است. جمعیت آن ۴۴۷ نفر (۲۰ خانوار) می باشد.
الصنعانی، محمد بن یحیی بن عبدالله بن احمد، الیمانی. ، (اَلأنَباءَ عَن دُولةَ بَلقِیسَ وَ سَبأَ) ، منشورات دار الیمنیة للنشر والتوزیع، صنعاء، چاپ وانتشار سال ۱۹۸۴ میلادی به (عربی


کلمات دیگر: