کلمه جو
صفحه اصلی

فتح الدین

فرهنگ اسم ها

اسم: فتح الدین (پسر) (عربی)
معنی: پیروزی در دین

فرهنگ فارسی

محمد بن محمد معروف به ابن سید

لغت نامه دهخدا

فتح الدین . [ ف َ حُدْ دی ] (اِخ ) محمدبن محمد، معروف به ابن سید. رجوع به ابن سید شود.


فتح الدین . [ ف َ حُدْ دی ] (اِخ ) رجوع به عبداﷲبن محمد شود.


فتح الدین . [ ف َ حُدْ دی ] (اِخ ) محمدبن ابراهیم بن شهید. رجوع به محمدبن ابراهیم شود.


فتح الدین. [ ف َ حُدْ دی ] ( اِخ ) ابن سیدالناس. رجوع به ابن سیدالناس شود.

فتح الدین. [ ف َ حُدْ دی ] ( اِخ ) یکی از سرداران مستعصم آخرین خلیفه عباسی در جنگ با هلاکوخان است. رجوع به حبیب السیر چ سنگی تهران ج 1 ص 318 شود.

فتح الدین. [ ف َ حُدْ دی ] ( اِخ ) رجوع به عبداﷲبن محمد شود.

فتح الدین. [ ف َ حُدْ دی ] ( اِخ ) محمدبن ابراهیم بن شهید. رجوع به محمدبن ابراهیم شود.

فتح الدین. [ ف َ حُدْ دی ] ( اِخ ) محمدبن محمد، معروف به ابن سید. رجوع به ابن سید شود.

فتح الدین . [ ف َ حُدْ دی ] (اِخ ) یکی از سرداران مستعصم آخرین خلیفه ٔ عباسی در جنگ با هلاکوخان است . رجوع به حبیب السیر چ سنگی تهران ج 1 ص 318 شود.


فتح الدین . [ ف َ حُدْ دی ] (اِخ ) ابن سیدالناس . رجوع به ابن سیدالناس شود.



کلمات دیگر: