اسم: فران (دختر) (فارسی) (تلفظ: faran) (فارسی: فَران) (انگلیسی: faran)
معنی: پرواز
معنی: پرواز
فران . [ ف َ ] (اِخ ) آبی است مر بنی سلیم را. (منتهی الارب ). آبی است بنی سلیم را که آن را معدن فران گویند و بدانجا مردم بسیاری است . منسوب است به فران بن بلی بن عمروبن الحاف بن قضاعة... (از معجم البلدان ).
فران . [ ف َ ] (اِخ ) ابن بلی . از بنی قضاعة است . (منتهی الارب ) (از معجم البلدان ).
فران . [ ف َرْرا ] (اِخ ) بلادی است وسیع به مغرب . (منتهی الارب ).
فران . [ ف ِ ] (اِخ ) دهی است ازدهستان برزاوند شهرستان اردستان ، واقع در 48هزارگزی جنوب اردستان و 14هزارگزی شوسه ٔ اردستان به نایین . ناحیه ای است کوهستانی و معتدل که دارای 556 تن سکنه است . از قنات مشروب میشود. محصولاتش غلات ، کنجد، پنبه ،پشم و روغن است . اهالی به کشاورزی گذران میکنند. راه ماشین رو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).