مترادف مشتاق : آرزومند، راغب، شایق، شوقمند، پرشوق، مایل، متمایل ، عاشق، شیفته
متضاد مشتاق : بیزار
برابر پارسی : خواهان، خواستار، شیفته، آرزومند، شورمند
eager, anxious
loving, amorous
ablaze, agog, aspirant, anxious, athirst, bent, cheerful, desirous, eager, forward, hungry, impatient, itchy, keen, ready, solicitous, thirsty, willing, zealous
(تلفظ: moštāq) (عربی) دارای شوق ، بسیار مایل ، آرزومند ؛ (به مجاز) عاشق ؛ (در عرفان) مشتاق کسی است که به نهایت عشق و شیفتگی رسیده است و در نزد ایشان اشتیاق یعنی شوق به لقاء حق میباشد ؛ (در اعلام) میر سیدعلی حسینی اصفهانی معروف به مشتاق از شعرای قرن دوازدهم هجری قمری.
آرزومند، راغب، شایق، شوقمند، پرشوق، مایل، متمایل ≠ بیزار
۱. آرزومند، راغب، شایق، شوقمند، پرشوق، مایل، متمایل ≠ بیزار
۲. عاشق، شیفته
(از آتشکده ٔ آذر چ شهیدی ص 301).
منوچهری .
خاقانی (دیوان چ سجادی ص 96)
خاقانی .
خاقانی .
عطار.
سعدی .
حافظ.
مولوی (مثنوی چ خاور ص 56).
مولوی .
سعدی .