کلمه جو
صفحه اصلی

رشتاک

فرهنگ اسم ها

اسم: رشتاک (پسر) (فارسی) (تلفظ: raštāk) (فارسی: رَشتاک) (انگلیسی: rashtak)
معنی: رستاک، شاخه ای که از بیخ درخت بر آمده، ( = رستاک )، شاخه ای که از بیخ درخت بر آمده و راست رسته باشد

(تلفظ: raštāk) (= رستاک) ، شاخه‌ای که از بیخ درخت بر آمده و راست رسته باشد . ← رستاک .


فرهنگ فارسی

شاخه ای که تازه از بیخ درخت بر آمده و راست رسته باشد .

لغت نامه دهخدا

رشتاک. [ رَ ] ( اِ ) شاخه ای که تازه از بیخ درخت برآمده و راست رُسته باشد. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( برهان ). به معنی رستاک است. ( فرهنگ اوبهی ). رجوع به رستاک و ستاک شود.

فرهنگ عمید

= رستاک

رستاک#NAME?


گویش مازنی

/roshtaak/ شاخه ی نورسته

شاخه ی نورسته



کلمات دیگر: