معنی: مراد، مقصود، یاقوت
رامه
فرهنگ اسم ها
معنی: مراد، مقصود، یاقوت
(تلفظ: rāme) یاقوت ؛ مراد ، مقصود .
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
رامة. [ م َ ] (اِخ ) گویند کوهی است برای بنی دارم . (از معجم البلدان ج 4).
رامة. [ م َ ] ( اِخ ) موضعی است ببادیة. و از آن است مثل «تسئلنی برامتین سلجماً» و اکثر در شعر آنرا مثنی آورده اند. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). منزلیست در طریق بصره بمکه که یک مرحله بعدش دیار بنی تمیم واقع شده است. ( از معجم البلدان ج 4 ).
رامة. [ م َ ] ( اِخ ) قریه کوچکی که بر یکی از مرتفعات املاک سبط ابن یامین تأسیس یافته بود بمسافت شش میل از طرف شمال اورشلیم بر راه بیت ایل واقع میباشد و پادشاه اسرائیل آنرا بنا نمود. ( قاموس کتاب مقدس ). قریه ای است از قراء بیت المقدس که مقام حضرت ابراهیم در آن است. ( از معجم البلدان ج 4 ).
رامة. [ م َ ] ( اِخ ) نام یک قطعه زمین فرازی است. ( از معجم البلدان ج 4 ).
رامة. [ م َ ] ( اِخ ) گویند کوهی است برای بنی دارم. ( از معجم البلدان ج 4 ).
رامة. [ م َ ] ( اِخ ) نام شهری به برالشام. ( یادداشت مؤلف ).
رأمة. [ رَءْ م َ ] ( ع اِ ) مهره افسون برای محبت. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). فرزه دوستی. ( از اقرب الموارد ).
رامه. [ م َ ] ( اِ ) یاقوت در معجم البلدان گوید: مانند رام کلمه فارسی است بهمان معنی ؛ یعنی مراد و مقصود. ( یادداشت مؤلف ).
رامه . [ م َ ] (اِ) یاقوت در معجم البلدان گوید: مانند رام کلمه ٔ فارسی است بهمان معنی ؛ یعنی مراد و مقصود. (یادداشت مؤلف ).
رامة. [ م َ ] (اِخ ) قریه ٔ کوچکی که بر یکی از مرتفعات املاک سبط ابن یامین تأسیس یافته بود بمسافت شش میل از طرف شمال اورشلیم بر راه بیت ایل واقع میباشد و پادشاه اسرائیل آنرا بنا نمود. (قاموس کتاب مقدس ). قریه ای است از قراء بیت المقدس که مقام حضرت ابراهیم در آن است . (از معجم البلدان ج 4).
رامة. [ م َ ] (اِخ ) موضعی است ببادیة. و از آن است مثل «تسئلنی برامتین سلجماً» و اکثر در شعر آنرا مثنی آورده اند. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). منزلیست در طریق بصره بمکه که یک مرحله بعدش دیار بنی تمیم واقع شده است . (از معجم البلدان ج 4).
رامة. [ م َ ] (اِخ ) نام شهری به برالشام . (یادداشت مؤلف ).
رامة. [ م َ ] (اِخ ) نام یک قطعه زمین فرازی است . (از معجم البلدان ج 4).
رامة. [ م َ ] (ع اِ) مهره ٔ افسون برای محبت . (منتهی الارب ). || گودالی که در آن آب جمع شود. (از اقرب الموارد).