معنی: کشفِ غم و اندوه و از بین بردن آن، ( = سلوانا )، ( سلوانا، [این کلمه ( در عربی ) با سلوان/solvān/ به معنی کشفِ غم و اندوه و از بین بردن آن هم نویسه است]
سلوان
فرهنگ اسم ها
معنی: کشفِ غم و اندوه و از بین بردن آن، ( = سلوانا )، ( سلوانا، [این کلمه ( در عربی ) با سلوان/solvān/ به معنی کشفِ غم و اندوه و از بین بردن آن هم نویسه است]
(تلفظ: selvān) (= سلوانا) ، ← سلوانا ؛ (در عربی) سُلوان /solvān/ کشفِ غم و اندوه و از بین بردن آن .
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
سلوان. [ س ُل ْ ] ( اِخ ) چشمه ای است عجیب بقدس که در روز یک یا دو بار روان گردد و بدان برکت جویند. ( منتهی الارب ). عین سلوان در نزدیک بیت المقدس. ( دمشقی ). رجوع به سلوام ، سفرنامه ناصرخسرو ص 34 و ناظم الاطباء شود.
سلوان . [ س ُل ْ ] (اِخ ) چشمه ای است عجیب بقدس که در روز یک یا دو بار روان گردد و بدان برکت جویند. (منتهی الارب ). عین سلوان در نزدیک بیت المقدس . (دمشقی ). رجوع به سلوام ، سفرنامه ٔ ناصرخسرو ص 34 و ناظم الاطباء شود.
سلوان . [ س ُل ْ ] (ع اِ) مهره ٔ افسون . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || آب باران است که بر مهره ٔ افسون ریخته به عاشق خورانند تا از عشق تسلی یابد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || داروی بی غمی است که خوردن آن اندوه را دور کند و آنرا مفرح هم می خوانند. (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). || خاک گور مرده است که در آب ریخته به عاشق دهند تا عشقش بمیرد. (منتهی الارب ). خاک قبر مرده که در آب ریخته و صاف روی آنرا بعاشق جهت تسلی از عشق خورانند. (ناظم الاطباء).
فرهنگ عمید
۲. سرگرم شدن.
۳. خرسند و بی غم شدن.