معنی: پر سرو صدا، پرطنین، طنین انداز
رنان
فرهنگ اسم ها
معنی: پر سرو صدا، پرطنین، طنین انداز
فرهنگ فارسی
ابو نصر اسماعیل بن محمد بن احمد بن ابی الحسن الصوفی الاصفهانی منسوب به رنان اصفهان است
لغت نامه دهخدا
رنان. [ رُ ] ( اِخ ) دهی است از دیهای اصفهان. ( از معجم البلدان ). و جماعتی از محدثان و قاریان بدانجا منسوبند. ( از لباب الانساب ). در فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10 چنین آمده است : قصبه ای است از دهستان ماربین بخش سده از شهرستان اصفهان واقع در 9هزارگزی خاور سده و 2هزارگزی راه شوسه اصفهان به تهران. آب و هوایی معتدل دارد و دارای 10606 تن سکنه شیعه است که به فارسی سخن می گویند. آب آن از قنات و رودخانه تأمین می شود و از محصولات عمده اش غلات ، صیفی ، تنباکو، پنبه ، حبوب و خربوزه و هندوانه قابل ذکر است. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی است و زنان به کرباس بافی اشتغال دارند. راه آن ماشین رو است و دارای دبستان و سه زیارتگاه و یک دستگاه حمام قدیمی و بازارچه است.
رنان . [ رُ ] (اِخ ) ارنست . از علما و خاورشناسان و نویسندگان و مورخان معروف فرانسه بوده است . وی به سال 1823م . در قصبه ٔ ترگیه متولدشد و به سال 1892 م . درگذشت . در اوان شباب به فراگرفتن علوم دینی رغبتی نشان میداد اما پس از چندی از علوم دینی روی برتافت و به آموختن زبانهای شرقی پرداخت و السنه ٔ عبرانی و سریانی و عربی را بخوبی آموخت ودرباره ٔ ظهور و انتشار دین مسیح تحقیقاتی به عمل آورد و شرح زندگی عیسی را به صورت کتابی منتشر ساخت و نیز ترجمه ٔ احوال حواریون مسیح را برشته ٔ تحریر کشید. علاوه بر آنها درباره ٔ ابن رشد و فلسفه ٔ او تحقیقات دقیقی به عمل آورد و کتابی مفصل تحت عنوان ابن رشد و فلسفه ٔ او تألیف کرد. وی در این کتاب از فلسفه ٔ ابن رشد و تمام حکمای اسلام بتفصیل سخن گفته است . کتابهای دیگری نیز درباره ٔ زبانهای سامی مخصوصاً زبان عبرانی و تاریخ عبرانیان نگاشته است . و رجوع به لاروس و قاموس الاعلام ترکی شود.
رنان . [ رُ ] (اِخ ) دهی است از دیهای اصفهان . (از معجم البلدان ). و جماعتی از محدثان و قاریان بدانجا منسوبند. (از لباب الانساب ). در فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10 چنین آمده است : قصبه ای است از دهستان ماربین بخش سده از شهرستان اصفهان واقع در 9هزارگزی خاور سده و 2هزارگزی راه شوسه ٔ اصفهان به تهران . آب و هوایی معتدل دارد و دارای 10606 تن سکنه ٔ شیعه است که به فارسی سخن می گویند. آب آن از قنات و رودخانه تأمین می شود و از محصولات عمده اش غلات ، صیفی ، تنباکو، پنبه ، حبوب و خربوزه و هندوانه قابل ذکر است . شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی است و زنان به کرباس بافی اشتغال دارند. راه آن ماشین رو است و دارای دبستان و سه زیارتگاه و یک دستگاه حمام قدیمی و بازارچه است .