کلمه جو
صفحه اصلی

شری

فارسی به انگلیسی

sherry

فرهنگ اسم ها

اسم: شری (دختر) (فارسی)
معنی: منطقه ای در همدان

فرهنگ فارسی

دانه های ریزی که روی پوست بدن بروزمیکند، خارش
ناحیه ایست به همدان

لغت نامه دهخدا

شری. [ ش ِ را / رَن ْ ] ( ع مص ) خریدن. || فروختن. ( ترجمان القرآن جرجانی ) ( آنندراج ) ( دهار ) ( تاج المصادر بیهقی ) ( از اقرب الموارد ). || پراکنده شدن بدی در میان مردم. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || چیره شدن بر کسی و گویند در خاک افکندن وی را. ( از اقرب الموارد ). || به بیماری مخملک دچار کردن خدا کسی را. و فاعل در همه معانی شار، و ج ، شَراة است. ( از اقرب الموارد ). مخملک بیرون آوردن. ( از ناظم الاطباء ). شری برآوردن پوست. ( از منتهی الارب )( از اقرب الموارد ). || درخشیدن برق و روشن شدن و بسیار شدن روشنی آن. ( از ناظم الاطباء ). درخشیدن برق. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). بسیار جستن برق. ( تاج المصادر بیهقی ). || بسیار جنبیدن مهار ماده شتر. ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). || خشم کردن در کار. ( ناظم الاطباء ). خشمناک شدن و ستیهیدن و سبک شدن از غضب. ( منتهی الارب ). سخت خشم گرفتن. ( المصادر زوزنی ) ( از اقرب الموارد ). || لجاجت ورزیدن. ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). || در آفتاب گذاشتن گوشت را تا خشک شود و همچنین ثوب و کشک و غیره را. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || بسیار رفتن اسب و مبالغه نمودن در رفتن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). نیک رفتن ستور. ( المصادر زوزنی ).

شری. [ ش َرْی ْ ] ( ع مص ) شِراء. ( ناظم الاطباء ). رجوع به شراء شود.

شری. [ ش َرْی ْ ] ( ع اِ ) حنظل.( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). بر مطلق حنظل نیز اطلاق شود. ( بحر الجواهر ).
- لفلان طعمان اری و شری ؛ ای عسل و حنظل. ( اقرب الموارد ) ( از ناظم الاطباء ).
|| برگ درخت حنظل. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). گیاه حنظل است. ( تحفه حکیم مؤمن ). درخت حنظل ، و ضماد ریشه آن برای گزیدگی کژدم سخت سودمند است. ( بحر الجواهر ) شجره حنظل است. ( ذخیره خوارزمشاهی ). درخت حنظل. ( مهذب الاسماء ). || بیشه و صحرای پردرخت. ( غیاث اللغات ). || خرمابنی که از دانه رسته باشد. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء )( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ).

شری. [ ش َ را ] ( ع اِ ) بثورات ریزه سرخ که بر بدن آدمی برآید و به فارسی مخملک گویند. ( از اقرب الموارد ) ( از ناظم الاطباء ) ( بحر الجواهر ). دلم ( به فارسی ). ( بحر الجواهر ). نقطه های سرخ پرخارش که بر جلد بدن پدید آید. ( غیاث اللغات ). آبله ریزه سرخ حکاک کرب انگیز که بر اندام از جهت بخارات حار دفعةً برآید و به شب شدت گیرد و آن را خراج هم گویند. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). آماسها بود بسیار و کوچک و پهن و پست و با خارش و با تاسه صعب و بیشترین ناگاه پدید آید به یکبار، و سبب آن بخاری باشد غلیظ که اندر تن بجنبد و این بخار از خون صفرایی خیزد یا از بلغم بواقی. علامتهای آن آنچه خونی بود: سرخ و سوزان و گرم بود و زود بردمد و بیشتری وقت چاشتگاه پدید آید یا در شب و باشد که تری همچون عرق از وی می ترابد. ( ذخیره خوارزمشاهی ) ( از کشاف اصطلاحات الفنون ). || فرومایه از شتران و جز آنها. || برگزیده شتران و جز آنها. || کوه. || راه. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( ازاقرب الموارد ) ( آنندراج ). || ناحیه و محله. ج ، اشراء. ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

شری . [ ش َ ] (ع اِمص ) ممال شَری ̍.
- بیع و شری ؛ خرید و فروش :
تو همی خواهی که پنجم شان شوی
احتیاطی کن درین بیع و شری .

انوری .


وی بسا کس رفته تا هند و هری
او ندیده جز مگر بیع وشری .

مولوی .


رجوع به شَری ̍ شود.

شری . [ ش َ ] (ع ص ) پوست شری برآورده . (ناظم الاطباء).


شری . [ ش َ را ] (اِخ ) کوهی است به تهامه . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). راهی است بین تهامه و یمن . (از معجم البلدان ).


شری . [ ش َ را ] (اِخ ) وادیی است میان کبکب و نعمان برمسافت یک شب از عرفه . (از منتهی الارب ) (آنندراج ).


شری . [ ش َ را ] (ع اِ) بثورات ریزه ٔ سرخ که بر بدن آدمی برآید و به فارسی مخملک گویند. (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء) (بحر الجواهر). دلم (به فارسی ). (بحر الجواهر). نقطه های سرخ پرخارش که بر جلد بدن پدید آید. (غیاث اللغات ). آبله ریزه ٔ سرخ حکاک کرب انگیز که بر اندام از جهت بخارات حار دفعةً برآید و به شب شدت گیرد و آن را خراج هم گویند. (منتهی الارب ) (آنندراج ). آماسها بود بسیار و کوچک و پهن و پست و با خارش و با تاسه ٔ صعب و بیشترین ناگاه پدید آید به یکبار، و سبب آن بخاری باشد غلیظ که اندر تن بجنبد و این بخار از خون صفرایی خیزد یا از بلغم بواقی . علامتهای آن آنچه خونی بود: سرخ و سوزان و گرم بود و زود بردمد و بیشتری وقت چاشتگاه پدید آید یا در شب و باشد که تری همچون عرق از وی می ترابد. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ) (از کشاف اصطلاحات الفنون ). || فرومایه از شتران و جز آنها. || برگزیده ٔ شتران و جز آنها. || کوه . || راه . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (ازاقرب الموارد) (آنندراج ). || ناحیه و محله . ج ، اشراء. (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
- بیع و شری ؛ خرید و فروش . (یادداشت مؤلف ) :
بدین سخن شده ای تو رئیس جانوران
بدین فتادند ایشان به زیر بیع و شری .

ناصرخسرو.


تا مهیات شغل داد و ستد
تا مهنات کار بیع و شری .

ابوالفرج رونی .


- ذوالشری ؛ نام بتی . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). بتی است مردوس را. (از تاج العروس ) (از منتهی الارب ) .
|| (اِمص ) خرید و فروش . ج ، اَشریَة. (ناظم الاطباء). خرید. مقابل بیع، فروش . (یادداشت مؤلف ).
- شری و بیع ؛ بیع و شری :
مائده از آسمان در می رسید
بی شری و بیع و بی گفت و شنید.

مولوی .


رجوع به بیع و شری شود.

شری . [ ش َ ری ی ] (ع ص ) اسب به نهایت رسیده در رفتار و بسیار جنبان و گشاده گام . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد).


شری . [ ش َرْ را ] (اِخ ) ناحیه ای است به همدان . (منتهی الارب ).


شری . [ ش َرْ ری ی ] (ع ص ، اِ) فرومایه ترین و یا برگزیده ترین از ستور. (ناظم الاطباء).


شری . [ ش َرْی ْ ] (ع اِ) حنظل .(منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). بر مطلق حنظل نیز اطلاق شود. (بحر الجواهر).
- لفلان طعمان اری و شری ؛ ای عسل و حنظل . (اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء).
|| برگ درخت حنظل . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). گیاه حنظل است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). درخت حنظل ، و ضماد ریشه ٔ آن برای گزیدگی کژدم سخت سودمند است . (بحر الجواهر) شجره ٔ حنظل است . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). درخت حنظل . (مهذب الاسماء). || بیشه و صحرای پردرخت . (غیاث اللغات ). || خرمابنی که از دانه رسته باشد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء)(آنندراج ) (از اقرب الموارد).


شری . [ ش َرْی ْ ] (ع مص ) شِراء. (ناظم الاطباء). رجوع به شراء شود.


شری . [ ش ِ را / رَن ْ ] (ع مص ) خریدن . || فروختن . (ترجمان القرآن جرجانی ) (آنندراج ) (دهار) (تاج المصادر بیهقی ) (از اقرب الموارد). || پراکنده شدن بدی در میان مردم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || چیره شدن بر کسی و گویند در خاک افکندن وی را. (از اقرب الموارد). || به بیماری مخملک دچار کردن خدا کسی را. و فاعل در همه ٔ معانی شار، و ج ، شَراة است . (از اقرب الموارد). مخملک بیرون آوردن . (از ناظم الاطباء). شری برآوردن پوست . (از منتهی الارب )(از اقرب الموارد). || درخشیدن برق و روشن شدن و بسیار شدن روشنی آن . (از ناظم الاطباء). درخشیدن برق . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). بسیار جستن برق . (تاج المصادر بیهقی ). || بسیار جنبیدن مهار ماده شتر. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || خشم کردن در کار. (ناظم الاطباء). خشمناک شدن و ستیهیدن و سبک شدن از غضب . (منتهی الارب ). سخت خشم گرفتن . (المصادر زوزنی ) (از اقرب الموارد). || لجاجت ورزیدن . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || در آفتاب گذاشتن گوشت را تا خشک شود و همچنین ثوب و کشک و غیره را. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || بسیار رفتن اسب و مبالغه نمودن در رفتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). نیک رفتن ستور. (المصادر زوزنی ).


شری . [ ش ُرْ را ] (ع ص ) زن بدتر. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). اعوذبک باﷲ من نفس حری و عین شری ؛ ای عین خبیثة. (ناظم الاطباء).


فرهنگ عمید

جوش های ریز خارش دار.

دانشنامه آزاد فارسی

شِری (Sherry)
شراب گس تقویت شده ای به رنگ زرد کهربایی مایل به قهوه ای. در اصل به شرابی اطلاق می شد که از انگور منطقۀ خِرِس دِ لا فرونترا، در آندلسِ اسپانیا، به دست می آمد. امروزه به هر شراب تقویت شده ای اطلاق می شود که در جنوب اسپانیا تهیه می شود و نیز شراب های مشابهی که در کشور امریکا و امریکای لاتین و افریقای جنوبی ساخته می شوند. این نوع شراب پس از آن که فرآیند تخمیر در آن صورت گرفت با برندی تقویت و سال ها در بشکه نگهداری می شود تا عمل آید. بسته به نوعش حاوی ۱۵ تا ۲۳ درصد الکل است.

شری (کتاب). شِری (کتاب)(Cheri)
رمانی روان شناختی، از مادام کولت، به فرانسوی منتشرشده در ۱۹۲۰. لئا دو لونوال زنی است میانسال و معروف و متمول که زیبایی و فریبندگی خود را حفظ کرده است. او معشوقۀ پسر یکی از دوستانش به نام فردریک پُلو (ملقب به شری به معنی عزیز)، جوانی خوش سیما و عیاش و تجملاتی، است. لئا آخرین پناهِ زندگی پرماجرا و روبه زوالش را در عشق شِری می جوید، اما شِری این رابطۀ عشقی را با بی اعتنایی دنبال می کند. شِری با دختری زیبا و جذاب به نام ادمه ازدواج می کند و به ماه عسل می رود. در غیاب او لئای افسرده به معنای عشق واقعی خود پی می برد و اگرچه می کوشد با مسافرت به سراسر فرانسه و ایجاد رابطه با دیگران مرهمی بر زخم هایش بگذارد، طرفی از این کار نمی بندد و گویی او را از عشق شِری خلاصی نیست. سرانجام در آخرین دیدار، شِری او را ترک می کند و به زندگی آزادانه اش بازمی گردد و لئای پیر و شکست خورده را با گذشته هایش تنها می گذارد. کولت در این رمانِ خوش ساخت با ترسیم نوعی فضای اشرافی، روحِ زنان را به ظرافت بیان کرده است. او در ۱۹۲۶ دنباله ای با نام سرانجام شری بر این رمان نوشت که در آن قهرمان داستان، شری، سرانجام خودکشی می کند.

گویش مازنی

/shari/ شهری

شهری


پیشنهاد کاربران

شری ( به انگلیسی: Sherry ( English /ˈʃɛri/, Spanish: Jerez Beltrán Domecq releva al ex consejero Fernández en el Consejo Regulador del Jerez or El vino de Jerez, un nuevo aliado cosmético
↑ Fundamentos de la enocosmética Prof. Dr. Carmelo G. Barroso, Catedrático de Química Analítica de la Universidad de Cádiz ( Skinwine )
↑ La Ventana de la Enología a la Enocosmética se expone en el Campus de Jerez
↑ Vinoterapia en Jerez de la Frontera
↑ I Congreso Internacional de Turismo Enológico celebrado en la Campus de Jerez
↑ Segundo curso de venenciadores con más de 250 aspirantes
↑ La Ruta de las Casas Viña discurrirá por 10 kilómetros del pago Balbaína
↑ Guía "54 Ventas y Mostos de la Campiña y Marco de Jerez"
↑ Una cicloruta lleva hoy a las viñas la celebración del Día del Enoturismo
↑ Jerez, uno de los principales destinos enoturísticos para la comunidad mundial de TripAdvisor
↑ Chipiona pone en marcha el primer museo del moscatel del Marco de Jerez
↑ http://www. uca. es/es/cargarAplicacionNoticia. do; jsessionid=2C814B74EB59799BBF81D65F73E9C1EE. wwwucaes2?identificador=2606 ‘Espíritus de Jerez’ y el CAIV acercan la “Colección de Roberto Amillo” a la UCA ) نوعی شراب گیرای مرد افکن ( تقویت شده با افزودن عرق کشمش و جز آن ) که از انگور سفید شهر شریش ( به اسپانیائی : Jerez de la Frontera ) از استان قادش/قادس/کادس اندلس/اندلس اسپانیا اندازند.
قس
Sherry wines are gaining new ground in the wine world, and it is well deserved to say the least. Sherry has a long history of serving the likes of Christopher Columbus to Shakespeare, and has recently been previewing new spotlights for its stellar value and food - friendly behavior in our modern world of wine.
Getting down to brass tacks, Sherry is a fortified wine, produced in southwest Spain's "Sherry Triangle. " This triangle consists of the three sunny towns of Puerto de Santa María, Jerez and Sanlúcar de Barrameda. The Palomino and Pedro Ximénez grapes are the primary grapes used to make Sherry. The soil in this region is chalky, limestone based, and provides the perfect conditions for growing the Palomino and Pedro Ximenez ( PX for short ) grapes that are used in making the world’s finest Sherries. Once harvested and fermented, the wines fate is then decided - will it become a Fino or an Oloroso?
The Two Main Types of Sherry:
The two predominant types of Sherry are Fino ( very dry with a lighter - body ) and Oloroso ( still dry, but much richer in both flavor and body ) . If the winemaker is going for Fino, alcohol is added ( fortification ) until it reaches just over 15%; however, if Oloroso is the goal then alcohol is added to reach an 18% alcohol content.
Now the fun begins, while the wines remain in their casks they are permitted contact with air in the top portion of the cask. A layer of yeast, called "flor" forms a coating on the surface of the Sherry, keeping the wine from over oxidizing - these wines will become Finos as their lower alcohol content is what allows the yeast to grow in the first place. Olorosos on the other hand, do not support the growth of flor due to their higher alcohol content. Olorosos are permitted to oxidize intentionally, producing a darker, and richer wine, with more body than a Fino.
The Solera System:
Sherry wines must go through a solera system for adequate aging. This system is essentially a blending system of casks that hold wines of different ages. The oldest casks of Sherry are the ones that are bottled in a given year and the next casks are arranged in such a way that the youngest Sherries are blended into a series of casks holding progressively older Sherries. The blending off of younger Sherry into older Sherry results in very consistent, high quality wines that all share a portion ( albeit small ) of the oldest, original vintage of Sherry made at the bodega. Sherries do not have a vintage date, per se, as they are really a blend of many years.
Specific Types of Sherry:
Fino - Very dry, light - bodied Sherry that is straw - like in color. The characteristic aromas associated with Finos are almonds. Typically, Finos comes in at about 15 - 17% alcohol by volume. Amazing with almonds, olives, ham, and chips and dips.
Manzanilla - Also dry, and pale in color. A "fino" style of Sherry made in Sanlucar and best with seafood and tapas.
Amontillado - In between Fino and Oloroso in terms of color and body. This off - dry Sherry loses its flor during the aging process and yields deeper color and a lovely nutty flavor. The characteristic aromas associated with Amontillados are hazelnuts. This Sherry is great with oily fish and chicken dishes.
Oloroso - Dark in color, rich in flavor. Olorosos typically have a remarkable walnut aroma and a swirled caramel flavor making them a top pick for rich meats and flavorful cheeses ( consider Manchego, a delicious Spanish cheese made from sheep's milk ) .
Palo Cortado - Is a very rare Sherry that begins life as a Fi . . .


کلمات دیگر: