کلمه جو
صفحه اصلی

عنیف

فارسی به انگلیسی

unbecoming, indecent, repugnant, rigorous, violent, severe, hideous


hideous

عربی به فارسی

خشن در رفتار , بي ادب , پيش جواب , جانورخوي , حيوان صفت , بي خرد , سبع , بي رحم , جانور , حيوان , ادم بي شعوروکودن ياشهواني , ژيان , درنده , شرزه , حريص , تندخو , خشم الود , قوي , موثر , موکد , خشمناک , اتشي , عصباني , متلا طم , متعصب , شديد , بي اعتدال , تند , سخت , جابر , قاهر , قاهرانه


فرهنگ اسم ها

اسم: عنیف (پسر) (عربی) (تلفظ: 'anif) (فارسی: عَنیف) (انگلیسی: anif)
معنی: سخت گیر

مترادف و متضاد

hideous (صفت)
شنیع، زشت، زننده، مخوف، ترسناک، مهیب، عنیف، وقیح، سهمگین

harsh (صفت)
تند، درشت، زننده، لاغر، خشن، ناگوار، عنیف، ناملایم، خشن و ضعیف

drastic (صفت)
کاری، جدی، موثر، قوی، شدید، عنیف

severe (صفت)
خشک، سخت، سخت گیر، شاق، شدید، عنیف

repugnant (صفت)
زننده، مخالف، متناقض، عنیف، طاقت فرسا، تنفرانگیز

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - درشت سخت . ۲ - سختگیر .

ناخوشایند، ناشایسته، زننده، زشت، خشن، خشونت آمیز


فرهنگ معین

(عَ نِ ) [ ع . ] (ص . ) ۱ - خشن ، سخت . ۲ - سختگیر.

لغت نامه دهخدا

عنیف. [ ع َ ] ( ع ص ) درشت. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). ضد رفیق. رفق ناکننده. ( از اقرب الموارد ). || سخن درشت ، و سیر سخت. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). سخت و شدید از گفتار و حرکت. ( از اقرب الموارد ). خشن : و من در مقابله این اقوال لطیف جوابهای عنیف داده ام. ( سندبادنامه ص 196 ). چون مثال به ابوالحسن سیمجور رسید شطط غرور زمام تمالک از دست او بستد، جوابهای عنیف داد. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 39 ). اگر اندکی درباید بر آن مؤاخذت بلیغ نمایند و تأدیب عنیف کنند. ( جهانگشای جوینی ).
همچنین میگفت او پند لطیف
همچنین میگفت او دفع عنیف.
مولوی.
|| سوارکار سخت. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). سوارکار سخت که بر اسب مدارا نکند. ( ناظم الاطباء ). کسی که در سوار شدن بر اسب مدارا نکند. || کسی که سواری را بخوبی نداند. ( از اقرب الموارد ). || بازحمت و بامشقت. || آنکه در گفتار سخت باشد. ( ناظم الاطباء ). || سختگیر. ( فرهنگ فارسی معین ). || ظالم و ستمکار و جفاپیشه و دل آزار. ( ناظم الاطباء ). ج ، عُنُف. ( اقرب الموارد ).

فرهنگ عمید

۱. درشت و سخت، خشن.
۲. سخت گیر.

پیشنهاد کاربران

زشت، کریه، بد


کلمات دیگر: