کلمه جو
صفحه اصلی

شهربان

فارسی به انگلیسی

chief of police headquarters

فرهنگ اسم ها

اسم: شهربان (پسر) (فارسی)
معنی: حاکم شهر

لغت نامه دهخدا

شهربان. [ ش َ ] ( ص مرکب ، اِ مرکب ) شهروان. بزرگ و حاکم و نگاهدارنده شهر، و آنرا شهریار گفته اند. ( از انجمن آرا ). مرزبان. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ عمید

حاکم و نگهدارندۀ شهر.

پیشنهاد کاربران

یاکیلکسلولیاز



کلمات دیگر: