کلمه جو
صفحه اصلی

عمیدالدین

فرهنگ اسم ها

اسم: عمیدالدین (پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: amidoddin) (فارسی: عَميدالدين) (انگلیسی: amidoddin)
معنی: آن که در دین دارای مقام و منصب بزرگ است، آن که در دین تسلط دارد

(تلفظ: amidoddin) (عربی) آن که در دین دارای مقام و منصب بزرگ است .


فرهنگ فارسی

عبدالمطلب ابن محمد بن علی

لغت نامه دهخدا

عمیدالدین. [ ع َ دُدْ دی ] ( اِخ ) اسعد، مکنی به ابونصر. وزیر اتابک سعد زنگی. رجوع به ابونصر ( اسعد... ) شود.

عمیدالدین. [ ع َ دُدْ دی ] ( اِخ ) عبدالمطلب بن محمدبن علی. رجوع به عمیدی شود.

عمیدالدین . [ ع َ دُدْ دی ] (اِخ ) اسعد، مکنی به ابونصر. وزیر اتابک سعد زنگی . رجوع به ابونصر (اسعد...) شود.


عمیدالدین . [ ع َ دُدْ دی ] (اِخ ) عبدالمطلب بن محمدبن علی . رجوع به عمیدی شود.



کلمات دیگر: