جمع تلیل .
تلل
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
تلل. [ ت َ ل َ ] ( ع اِ ) تری و نمناکی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).
تلل. [ ت ُ ل ُ ] ( ع اِ ) ج ِ تلیل. ( منتهی الارب )( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ). رجوع به تلیل شود.
تلل. [ ت ُ ل ُ ] ( ع اِ ) ج ِ تلیل. ( منتهی الارب )( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ). رجوع به تلیل شود.
تلل . [ ت َ ل َ ] (ع اِ) تری و نمناکی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
تلل . [ ت ُ ل ُ ] (ع اِ) ج ِ تلیل . (منتهی الارب )(ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به تلیل شود.
دانشنامه عمومی
تلل، روستایی از توابع بخش فیروزآباد شهرستان کرمانشاه در استان کرمانشاه ایران است.
این روستا در دهستان جلال وند قرار دارد و بر اساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۲۰۸ نفر (۴۰خانوار) بوده است.
این روستا در دهستان جلال وند قرار دارد و بر اساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۲۰۸ نفر (۴۰خانوار) بوده است.
wiki: تلل
کلمات دیگر: