سرعت گرفتن
فارسی به انگلیسی
to drive fast(er), to step on the gas
rev
مترادف و متضاد
سرعت گرفتن، کامیاب بودن، با سرعت راندن، شانس خوب داشتن
بهبودی یافتن، چیدن، برداشتن، بلند کردن، سرعت گرفتن
مسابقه دادن، بسرعت رفتن، دویدن، سرعت گرفتن
واژه نامه بختیاریکا
تیچ کندِن؛ ور داشتِن
کلمات دیگر: