کلمه جو
صفحه اصلی

شیت

فارسی به انگلیسی

crushed, mashed, squashy, spread out


فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - هر رنگ مخالف رنگ عمده یک شئ . ۲ - علامت نشان جمع : شیات .
هر رنگ مخالف رنگ عمده یک شیئ علامت نشان .

فرهنگ معین

(یَ ) [ ع . شیة ] (اِ. ) ۱ - هر رنگ مخالف رنگ عمدة یک شی ء. ۲ - علامت ، نشان ، ج . شیات .

لغت نامه دهخدا

شیت. [ ی َ ] ( از ع ، اِ )شیة. هر رنگ مخالف رنگ عمده یک شی ٔ. || علامت. نشان. ( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به شیة شود.

شیت. ( ص ) بیمزه. تفه. بیخوا. ویر. بی نمک. شیل. بی طعم. ( یادداشت مؤلف ). || که چاشنی از ترشی و شیرینی و غیره ندارد. ( یادداشت مؤلف ).
- شیت شدن ؛ بیمزگی با شیرینی زننده پیدا کردن.
- شیت و لیوه ؛ از اتباع است بمعنی لوس و نُنُر.بی ملاحت و بی نمک در اطوار. لیت و لیوه. ( یادداشت مؤلف ).
- شیت و ویر؛ بی نمک ، خصوصاً سپید. ( یادداشت مؤلف ): شیربرنج شیت ؛ شیربرنج بی نمک.

شیة. [ ی َ ] ( ع مص ) وشی. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). نگار کردن جامه. ( تاج المصادر بیهقی ). رجوع به وشی شود. || بسیار شدن. ( تاج المصادر بیهقی ).

شیة. [ ی َ ] ( ع اِ ) نشان و رنگ اسب و جز آن که مخالف سایر اندام باشد. ج ، شیات. منه قوله تعالی : لا شیة فیها ؛ ای لیس فیها لون یخالف سائر لونها، و یقال : ثور اَشْیَه ؛ یعنی گاو چپار، کما یقال : فرس ابلق و تیس اذراء. ( منتهی الارب ). هر رنگی که مخالف با قسمت اعظم بدن اسب ویا حیوان دیگری باشد. و یا آنکه به معنی سفید است که در چارپایان باشد. ج ، شیات. و نسبت به آن شَوی . ( از اقرب الموارد ). نشان. ( مهذب الاسماء ) ( ترجمان القرآن جرجانی ). || گوسپندان. ( منتهی الارب ).

شیت . (ص ) بیمزه . تفه . بیخوا. ویر. بی نمک . شیل . بی طعم . (یادداشت مؤلف ). || که چاشنی از ترشی و شیرینی و غیره ندارد. (یادداشت مؤلف ).
- شیت شدن ؛ بیمزگی با شیرینی زننده پیدا کردن .
- شیت و لیوه ؛ از اتباع است بمعنی لوس و نُنُر.بی ملاحت و بی نمک در اطوار. لیت و لیوه . (یادداشت مؤلف ).
- شیت و ویر؛ بی نمک ، خصوصاً سپید. (یادداشت مؤلف ): شیربرنج شیت ؛ شیربرنج بی نمک .


شیت . [ ی َ ] (از ع ، اِ)شیة. هر رنگ مخالف رنگ عمده ٔ یک شی ٔ. || علامت . نشان . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به شیة شود.


دانشنامه عمومی

آفتاب


پاره،تکه پارچه


شیت روستایی در ۴۵ کیلومتری جنوب شرقی شهرستان نکا در استان مازندران واقع است. این روستا از نظر تقسیمات شهری در بخش هزارجریب و دهستان استخر پشت می باشد . جمعیت این روستا حدود ۱۲۰۰ نفر می باشد .

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی شِئْتَ: خواستی
ریشه کلمه:
شی ء (۵۱۹ بار)

گویش مازنی

/shit/ از توابع چهاردانگه ی هزارجریب شهرستان ساری

از توابع چهاردانگه ی هزارجریب شهرستان ساری


گویش دزفولی

سوت


گویش بختیاری

1. فلج از کمر به پایین؛ 2. سوت.


واژه نامه بختیاریکا

سوت
گرفتگی اعضای بدن
از قرن 8 بزرگترین واحد ایل بختیاری از تیره تبدیل به طایفه گردید. چهارلنگ و هفت لنگ تعریف شد و از آن تاریخ تحولات زیادی در زمینه جغرافیا، تقسیمات بصورت مداوم بوجود آمد. بدین سبب هنوز اجماعی بر روی چارت بختیاری وجود ندارد. برآیند نظریات متعدد از میان کتب و ماخذ شفاهی بدین گونه می باشد. ( ت ) شاخه برام عالی؛ ( ط ) بهداروند
از قرن 8 بزرگترین واحد ایل بختیاری از تیره تبدیل به طایفه گردید. چهارلنگ و هفت لنگ تعریف شد و از آن تاریخ تحولات زیادی در زمینه جغرافیا، تقسیمات بصورت مداوم بوجود آمد. بدین سبب هنوز اجماعی بر روی چارت بختیاری وجود ندارد. برآیند نظریات متعدد از میان کتب و ماخذ شفاهی بدین گونه می باشد. ( تش ) ( ت ) آل جمالی؛ شاخه تِردی؛ ( ط ) بهداروند

پیشنهاد کاربران

شیت ( Shit ) : در ترکی به معنی لوس - بی مزه - بی نمک

بی مزمه به کردی

شیت و یا شیط : عارضه ی جنون _ دیوانگی

در گویش ها و برخی زبان ها _ دال بر جنون دارد

گویش فارسی کرمانشاهی: زن داداش بعد از اتفاق دلخراش مرگ فرزند نوجوانش "شیت" شد!

در زبان کوردی: ارا قال کید م گه" شی ت" بی ده؟ ( چرا فریاد می زنی مگر دیوانه شده ای؟ )

به معنی دیوانه است که گاها بدلیل علاقه به کسی بکار می رود شکل های متداول ان عبارت اند از:
شیته گیان=دیوانه جان


کار در ورق سازی

شیت : ( Sheath ) [اصطلاح پاراگلایدر]پوشش محافظ خارجی روی بندهای بال.

واژه شیت ( Shit ) در گویش زبان بختیاری دارای چند معنی میباشد، ۱_شیت به معنی بیحس شدن، فلج شدن، ۲ - شیت به معنای سوت زدن است.

شیت یک کلمه لری است به معنای دیوانه
شیت هم به معنایی دیونه بودن لست
یک فرد که حواس خوبی ندارد شیت وز می گویند 🙂
این کلمه فحش نیست❌

شیت یا شِ ِت ( اِ کشیده ) ( لری ) =دیوانه، سرگشته، گردش و پرسه زدن بیخودی، گیج =کمی گسترده از مَنای واژه شوت ( فارسی رسمی )
شِ ِت زدن ( اِ کشیده ) = انجام کاری با سرگشتگی و گیجی

شیت ( shit ) و شوت، شیت زدن ( لری ) = سوت، سوت زدن ( فارسی رسمی )

بی حسی و گرفتگی بدن = شیک ( لری میانکوه )

به کردی یعنی خل

زبان لری با زبان بختیاری کاملا متفاوت است و اصلا بختیاریها لر نیستند فقط به احترام به بختیاری ها لر بزرگ میگویند
شیت در زبان بختیاری به معنای سوت زدن است در لری را نمیدانم


کلمات دیگر: