کلمه جو
صفحه اصلی

شیل

فارسی به انگلیسی

fishery, bar, cove, inlet, shale

fishery


bar, cove, inlet, shale


فرهنگ فارسی

کارل ویلهلم - شیمی دان سوئدی ( و. استر السوند ۱۷۴۲ - ف. ۱۷۸۶ م . ) وی بکشف کلر منگنز و گلیسیرین موفق آمد .
سدی که در عرض رودخانه برای صید ماهی با چوب سازند جمع : ( بسیاق عربی ) شیلات .
جمع شائل

فرهنگ معین

(اِ. ) سدی که در عرض رودخانه برای صید ماهی با چوب سازند، ج . (به عربی ) شیلات .

لغت نامه دهخدا

شیل. [ ش ُی ْ ی َ / شی َ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ شائل. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به شائل شود.

شیل. ( اِ ) سدی که در عرض رودخانه برای صید ماهی با چوب سازند. ج ، شیلات ( به سیاق عربی ). ( از فرهنگ فارسی معین ).

شیل. ( اِخ ) کارل ویلهلم. شیمی دان سوئدی ( متولد استرالسوند 1742 و متوفای 1786 م. ) وی به کشف کلر، منگنز و گلسیرین موفق آمد. ( از فرهنگ فارسی معین ). از دانشمندان سوئد در دوره رنسانس محسوب است که در علم شیمی به اکتشافات تازه موفق شد. ( یادداشت مؤلف ).

شیل . (اِ) سدی که در عرض رودخانه برای صید ماهی با چوب سازند. ج ، شیلات (به سیاق عربی ). (از فرهنگ فارسی معین ).


شیل . (اِخ ) کارل ویلهلم . شیمی دان سوئدی (متولد استرالسوند 1742 و متوفای 1786 م .) وی به کشف کلر، منگنز و گلسیرین موفق آمد. (از فرهنگ فارسی معین ). از دانشمندان سوئد در دوره ٔ رنسانس محسوب است که در علم شیمی به اکتشافات تازه موفق شد. (یادداشت مؤلف ).


شیل . [ ش ُی ْ ی َ / شی َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ شائل . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به شائل شود.


فرهنگ عمید

۱. پیشرفتگی آب در خشکی که برای ماهیگیری مناسب است.
۲. سدی که در کنار رودخانه برای صید ماهی درست می کنند.

دانشنامه عمومی

شیل ممکن است اشاره به موارد زیر باشد:
شیل (سنگ) نوعی سنگ رسوبی
نفت شیل
گاز شیل
مجله شیل
سنگ نفت

دانشنامه آزاد فارسی

شِیْل (shale)
شِیْل
سنگ رسوبی ریزدانهای با لایه های ظریف، متشکل از سیلت و رُس. سنگ ضعیفی است و به آسانی در امتداد صفحه های لایه بندی شکافته می شود و ورقه های نازک و یکنواخت تشکیل می دهد. برعکس آن، گِل سنگ به صورت پولک های نامنظم شکافته می شود. شیل های نفتی حاوی کروژن (شیست قیری) اند. کروژن نوعی مادۀ قیری جامد است که از آن براثر گرما دادن نفت به دست می آورند.

گویش مازنی

/shil/ واحد صید ماهی که شیلات جمع آن است - سد رودخانه

۱واحد صید ماهی که شیلات جمع آن است ۲سد رودخانه


واژه نامه بختیاریکا

( در ) ؛ شاخه
تَرکِه.
صاف و بلند و خوش قد و بالا

پیشنهاد کاربران

بع معنی برداشتن ، ، شیلو به معنی بردارید

در زبان لری بختیاری به معنی
شاخه بلند
شیل بلیط::شاخه بلوط
Shel

شیل:چینه. در گیلان در گذشته های خیلی دورکه هنوز تکنو لوژی وحتی قلاب ماهی گیری وتورساخته نشده بود. در مسیر رودخانه، جایی که حدودا نیم متر الی 2 و3 متر تغییر ارتفاع داشته ( فار ) واب بصورت آبشاری کوچک ریزش میکرد ( دفار ) . درآنجا چندین سری چوب را بصورت موازی وسری دیگر را عمود برآن گذاشته وبا گذاشتن سنگهای سنگین بر ان که مانع ریزش ویا برده شدن توسط آب وبا الیاف پوست بر خی ازدرختان
انها را بسته ومهار می کردند. وماهی درجریان آب ودر حین شنا بر روی این چوب ها قرار گرفته واب نیز از لایی درزهای چوب ریزش می کرد. وماهی به راحتی صید میشد. ساخت چنین وسیله ای را در گیلکی شیل نام گذاری کردند. وچنانچه رودخانه ای تغیر ارتفاع چندانی نداشت، با گذاشتن سنگ وبر گ در مسیر ان وافر ایش آب و ارتفاع ان جهت گذاشتن شیل اقدام می کردند. که به آن نیز بسته گفته وافزایش عمق آب را مندول سازی، است. وسپس از بر گ درختی بنام. کول، توسه، که با کوبیدن وریختن در ان مندول ساخته شده کلر طبیعی ساخته که باعث گیجی ماهی ها شده وبر روی شیل گیر کرده ویا حتی به راحتی از داخل مندول جمع می کردند. وبه این ترتیب فن ماهی گیری رونق میافت. شیل:وسیله ای ابتکار ی در ماهیگیری. کلمه اصیل، گیلکی.
مندول:جای عمیق رودخانه.
بسته:سد.
فار:تغییر ارتفاع کم در مسیر حرکت آب رودخانه.
دفار:ریزش آب از فار. ریزش.
کول:نام درخت.
توسه:نام درخت.
تال:کوبیدن برگ درخت کول وچکانیدن ان در آب رودخانه، که باعث گیجی ماهی می گردد. نوعی کلر طبیعی ساختن. تال زان، تال بگیته.
شیل، جمع ان شیلات. ادار ه شیلات. شیل، کلمه صددرصد گیلکی، مرسی.


کلمات دیگر: