مترادف تلالو : برق، تابش، جلا، جلوه، درخشش، درخشندگی، زرق وبرق، فروزش، فروغ لمعان، برق زدن، درخشیدن
برابر پارسی : درخشش، درخشندگی
glint, glitter, gloss, refulgence, sparkle
برق، تابش، جلا، جلوه، درخشش، درخشندگی، زرقوبرق
فروزش، فروغ لمعان
برق زدن، درخشیدن
۱. برق، تابش، جلا، جلوه، درخشش، درخشندگی، زرقوبرق
۲. فروزش، فروغ لمعان
۳. برق زدن، درخشیدن
درخشیدن