مترادف تماشاگر : بیننده، تماشاچی، ناظر، نظاره گر، نظارگی، نگران
متضاد تماشاگر : بازیگر
spectator, looker, viewer, onlooker
بیننده، تماشاچی، ناظر، نظارهگر، نظارگی، نگران ≠ بازیگر
کسی که تماشا میکند، تماشاچی
گردشگری که به تماشای دیدنیهای شهر میپردازد
تماشاچی#NAME?
بیننده