کلمه جو
صفحه اصلی

سلاک

فارسی به انگلیسی

lease, rent


فرهنگ فارسی

کرایه
طایفه از طوایف ترکمن مرکب از دویست خانوار که در شمال غربی فندرسک مسکن دارند .

فرهنگ معین

(سَ ) (اِ. ) شوشة طلا و نقره که گداخته و در ناوچة آهنین ریخته باشند.
(سَ لّ ) [ قس . مکاری ] (اِ. ) کرایه .

(سَ) (اِ.) شوشة طلا و نقره که گداخته و در ناوچة آهنین ریخته باشند.


(سَ لّ) [ قس . مکاری ] (اِ.) کرایه .


لغت نامه دهخدا

سلاک . [ ] (اِخ ) طایفه ای از طوایف ترکمن مرکب از دویست خانوار که در شمال غربی فندرسک مسکن دارند. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 102).


سلاک. [ س َ ] ( اِ ) شوشه زر و سیم که گداخته باشد و در ناوچه آهنی ریزند. ( برهان ) ( آنندراج ). شوشه طلا و نقره. ( ناظم الاطباء ) ( غیاث ). || کرایه. ( برهان ) ( آنندراج ). کرایه و اجاره. ( ناظم الاطباء ).

سلاک. [ ] ( اِخ ) طایفه ای از طوایف ترکمن مرکب از دویست خانوار که در شمال غربی فندرسک مسکن دارند. ( جغرافیای سیاسی کیهان ص 102 ).

سلاک . [ س َ ] (اِ) شوشه ٔ زر و سیم که گداخته باشد و در ناوچه ٔ آهنی ریزند. (برهان ) (آنندراج ). شوشه ٔ طلا و نقره . (ناظم الاطباء) (غیاث ). || کرایه . (برهان ) (آنندراج ). کرایه و اجاره . (ناظم الاطباء).


فرهنگ عمید

شوشۀ زر و سیم.

واژه نامه بختیاریکا

( سِلاک ) ( انگ ) ؛ هرز


کلمات دیگر: