کلمه جو
صفحه اصلی

فریدریش انگلس

دانشنامه عمومی

فریدریش انگلس (به آلمانی: Friedrich Engels) (زادهٔ ۲۸ نوامبر ۱۸۲۰ در ووپرتال - درگذشتهٔ ۵ اوت ۱۸۹۵ در لندن) فیلسوف و انقلابی کمونیست آلمانی و نزدیک ترین همکار کارل مارکس است. او به همراه کارل مارکس «مانیفست حزب کمونیست» و آثار تئوریک دیگری نوشته است. آثار تئوریک او و کارل مارکس را اوّلین آثار تئوری کمونیستی می دانند.انگلس دوش به دوش مارکس، برای پایه گذاری تئوری علمی سوسیالیسم، تدوین برنامهٔ مبارزاتی کارگران اروپایی و ایجاد حزب طبقهٔ کارگر، پیگیرانه شرکت کرد.
فویرباخ و پایان فلسفه کلاسیک آلمانی (۱۸۸۶)
آنتی دورینگ (۱۸۷۸)
منشأ خانواده، مالکیّت خصوصی و دولت (۱۸۴۴)
وی در شهر بارمن پادشاهی پروس به دنیا آمد. از آغاز جوانی مشتاقانه می خواست در پیکار علیه وضع موجود شرکت فعّالانه ای داشته باشد. در سال ۱۸۴۱ به هنگام گذراندن سربازی، در اوقات فراغت در جلسات سخنرانی دانشگاه ها حضور می یافت و با افکار نو آشنا می شد. در همین سال ها همانند مارکس، انگلس نیز به جناح چپ پیروان هگل پیوست و به دنبال آن، در سن ۲۲ سالگی اوّلین اثر انتقادی خود زیر عنوان «شلینگ و اشراق» نوشت و طی آن از نتیجه گیری های محافظه کارانه و نیز تناقضات مربوط به دیالکتیک غیرمادّی فریدریش شلینگ انتقاد کرد.
بنا به خواست پدرش، انگلس عازم انگلستان شد تا در آن جا علم تجارت بیاموزد. انگلستان که در آن عصر پیشرفته ترین کشور صنعتی به شمار می رفت و خاستگاه اصلی طبقهٔ جدید، یعنی طبقهٔ کارگران صنعتی، محسوب می شد، تجارب ارزنده ای در اختیار انگلس گذاشت. او در این کشور فرصت یافت تا از نزدیک شاهد زندگی و کار مرارت بار و جان کاه کارگران صنعتی باشد. متأثّر از این استثمار بی رحمانه، انگلس به ریشه های درد و علل شرایط تحمّل ناپذیر کارگران اندیشید و به مطالعهٔ نقایص جنبش منشورگرایی، که ساده لوحانه و خیال پردازانه، برکناری داوطلبانهٔ قدرت سرمایه داری را تبلیغ می کردند، آغاز کرد.
نتیجهٔ این مطالعات به صورت کتابی تحت عنوان «یاری به نقد اقتصاد سیاسی» (۱۸۴۴) انتشار یافت. در ۱۸۴۵ مارکس آن را اثری درخشان در زمینهٔ طبقه بندی های اقتصادی و «شرایط زیست طبقهٔ کارگر در انگلستان» نامید. انگلس در این اثر آیندهٔ تابناک طبقهٔ کارگر و نیز رسالت تاریخ ساز آن را بیان کرد. انگلس نخستین کسی بود که اظهار داشت کارگران صنعتی تنها یک طبقهٔ زحمت کش نیستند، بلکه طبقه ای هستند که در راه رهایی خود و زحمت کشان دیگر پیکار می کنند. بدین سان انگلس در انگلستان به جای آموختن فنون مال اندوزی از راه تجارت، بینش سوسیالیسم و نابودی استثمار فرد از فرد را پذیرفت. پس از اندکی او انگلستان را ترک کرد و رهسپار پاریس شد. او در این شهر با مارکس آشنا شد. آشنایی انگلس با مارکس آغاز یک پیوند عمیق فکری، عاطفی، کاری، مبارزاتی و حتّی خانوادگی شد. در تاریخ مدوّن جهان چنین جفت اندیشمند و مبارزی را سراغ نداریم که بدین حد اندیشه، بینش، مبارزه و خلّاقیت مشترک شان در هم عجین شده باشد.

نقل قول ها

فریدریش انگلس، سیاست مدار، اقتصاددان، فیلسوف، روزنامه نگار، مورخ و سوسیالیست آلمانی. زادروز: (۲۸ سپتامبر ۱۸۲۰ - ۵ اوت ۱۸۹۵ میلادی)
• «در ساعت دو و چهل و پنج دقیقهٔ بعدازظهر چهاردهم مارس، بزرگترین اندیشمند معاصر، از اندیشیدن بازایستاد. تنها دودقیقه تنهایش گذاشته بودیم، در بازگشت، او را در صندلی راحتیش دیدیم که آرام، بسیار آرام، آرمیده بود و افسوس که آرامشی جاودانه بود.»• «با درگذشت او، پرولتاریای مبارز اروپا و آمریکا، اندیشمند بزرگی را از دست داده است که فقدان او جبران ناپذیر است. با گذشت زمان، فقدان این جان پرشور، ژرف تر و گسترده تر درک خواهد شد. درست همان طور که داروین قانون تکامل یا ماهیت موجود زنده را کشف کرد، مارکس نیز قانون تکامل تاریخ انسانی را کشف نمود»• «مارکس با کشف قانون «ارزش اضافی» بر این تاریکی پرتویی از نور پاشید. کشف چنین قوانینی می تواند جان پرشور و مغز اندیشمند هر فرزانه ای را تسکین دهد. زندگی در جوار هر انسانی که حتی یکی از این دو مسئله را کشف نموده باشد، بسی شادی آفرین است. مارکس در بسیاری از زمینه های علمی دیگر نیز به تحقیق و تفحص پرداخته است و مهم آن که در هر زمینه ای که به تحقیق همت گماشته، مانند علوم ریاضی، به حل مسایل مهمی دست یافته است.»• «مارکس، بیش از پیش و هر چیز دیگر یک انقلابی بود. او مبرم ترین هدف خود را نابودی نظام سرمایه داری و نهادهای برخاسته از آن قرار داد و زندگی خویش را وقف آگاهی پرولتاریا نمود تا این طبقه انقلابی، به جایگاه و نقش خود در انقلاب رهایی بخش جهانی پی برد. مارکس، مبارز پیگیر و پرشوری بود که در تاریخ به ندرت دیده می شود.»• «مارکس، انسانی بود که در طول زندگی درخشانش، بیشترین اتهام ها و توهین ها را تحمل کرد. دولت های دیکتاتوری و جمهوری، او را از کشورهای خود راندند. بورژواها، چه محافظه کاران و چه فوق دمکرات ها در شایعه پراکنی و ترویج نفرت علیه او به رقابت با یکدیگر برخاستند. با این همه، او نسبت به تمام این زشتی ها و پلشتی ها، بی تفاوت بود و آنها را یکسر نادیده می گرفت. تنها زمانی به آنها پاسخ می داد که ضرورتی انقلابی ایجاب می نمود.»• «کارل مارکس زمانی جهان را ترک گفت که میلیون ها کارگر انقلابی، از معدن های سیبری تا کالیفرنیا، از اروپا تا آمریکا، عاشقانه دوستش داشتند و در فقدانش سوگوار شدند. با صراحت می گویم: گرچه این انسان، مخالفان بسیاری داشت، اما هیچ کس را با شخصیت وی خصومتی نبود.»• «به نظر من نابودی تجارت اعراب منطقه جنوب در دوران ماقبل محمد که تو کاملأ به حق، یکی از نکات مهم انقلاب اسلامی می شماری، به این رشته پدیده ها مربوط است. من به اندازه کافی با تاریخ بازرگانی شش سده اول مسیحی، به ویژه با شرایط عینی دنیا، که تا چه درجه ای مؤثر بودند که راه بازرگانی از طریق ایران به دریای سیاه و از طریق خلیج فارس به سوریه و آسیای میانه، بر راه آبی بحر احمر ترجیح داده شود، آشنا نیستم تا بتوانم داوری کنم؛ ولی به هرجهت این وضعیت، که در دوران سلطنت منضبط ساسانیان، کاروان ها با امنیت نسبی رفت و آمد می کردند و با توجه به این مهم که یمن از سال ۲۰۰ تا ۶۰۰ میلادی تقریبأ بی وقفه در قید اسارت حبشیانی که آن را تصرف و غارت کرده بودند قرار داشت- بی تأثیر نبود.»• «شهرهای جنوب عربستان که در دوران روم رونقی داشت از قرن هفتم تنها انبوهی از ویرانه های بیابانی بود. قبایل بدوی مجاور، طی این پانصدسال داستان های کاملاً افسانه ای و اساطیری دربارهٔ منشأ این شهرها درست کردند. الفبایی که بر کتیبه های موجود حک شده بود، تقریباً ناشناس ماند و از آن جاکه سنگ نبشته های دیگر زبان ها وجود نداشت، عملاً هر نوع خطی فراموش شد. از قراینی که این نوع پدیده ها به دست می دهند، می توان نتیجه گرفت که درکنار مشاجراتی که ناشی از دادوستدهای تجاری بود، تخریب عمدی و قهرآمیز نیز رخ می داد که فقط در ارتباط با هجوم حبشیان توجیه پذیر است.»• «اخراج حبشیان چهل سال پیش از ظهور محمد روی داد. این جنگ، نخستین طلیعه احساسات و عواطف ملی عرب بود. مضاف براین، حبشی ها که تقریباً تا حوالی مکه پیش روی کرده بودند- در شمال با مقاومت ارتش ایران روبرو شدند.»• «این روزها به بررسی تاریخ شخص محمد پرداخته ام؛ تاکنون فکر می کردم که این تاریخ خصلت یک واکنش بدوی علیه اهالی ساکن و فلاحان شهری است که به سختی دچار تفرقه مذهبی بودند و مذهب آن ها نیز آمیزه ای بود از کیش بیعت با یهودیت و مسیحیت در حال تجزیه و تلاشی.»• «فروشندگان تمدن که بر روی شهرهای بی دفاع گلوله های آتشین شلیک می کنند و علاوه بر کشتار مردم، از تجاوز به زنان هم ابا ندارند، چنین شیوه هایی را (جنگ مردمی) می توانند پست، بربر و فجیع قلمداد کنند.»• «علی رغم تمام پیش داوری ها و نظریاتی که به ناآگاهی و بربریت آن ها اشاره دارد، و علی رغم تمام مواردی که ذکر می کنند، باید بپذیریم که این جنگ، یک جنگ مردمی است؛ و در یک جنگ مردمی و قیام ملی، ابزارها و شیوه هایی که مردم بکار می برند، قابل مقایسه با قواعد رایج در جنگ منظم نیست.»• «انگلیسی ها به بوشهر حمله کردند و درآنجا با مقاومتی بی باکانه ولی ناکارآمد مواجه شدند، اما مردانی که در بوشهر می جنگیدند، جزء ارتش منظم نبودند؛ جنبش مقاومت از افراد محلی فارس و عرب ساحل نشین تشکیل شده بود.»• «سرمایه دار بودن، فقط به مفهوم یک موضع گیری شخصی نیست، بلکه کسب یک موضع اجتماعی در زمینه تولید است.»• «تکامل و حرکت، مبنا و پیش فرض کل وجود است.»


کلمات دیگر: