کلمه جو
صفحه اصلی

عصر روشنگری

دانشنامه عمومی

رنه دکارت
ولتر
باروخ اسپینوزا
جان لاک
دیوید هیوم
توماس هابز
مارتین لوتر
لرد هربرت آو چربری
پیر بل
آیزاک نیوتون
فردریک کبیر
دنیس دیدرو
توماس جفرسون
ژولین اوفره دو لا متری
بارون هولباخ
ژان ژاک روسو
بنجامین فرانکلین
ماری آنتوانت
گوته
جان ویزلی
امانوئل کانت
مونتسکیو
آدام اسمیت
جوزف ادیسون
ریچارد استیل
کاترین کبیر
عصر روشنگری (انگلیسی: Age of Enlightenment، فرانسوی: Siècle des Lumières به معنی قرن روشنگری)، جنبشی فکری و فلسفی در تاریخ تفکر غرب بود که از میانه های سدهٔ هفدهم آغاز شد و تا پایان سدهٔ هجدهم ادامه داشت. این جنبش انقلاب های عظیمی را در علم و فلسفه به وجود آورد که در نهایت باعث از میان رفتن کامل جهان بینی قرون وسطایی شد. اهداف اصلی متفکران روشنگری آزادی، پیشرفت، دلیل، مدارا، و پایان دادن به سوء استفاده از کلیسا و دولت بود. در فرانسه، اساس آموزه های روشنفکران، (Lumières) آزادی فردی و مدارای مذهبی، در تقابل با پادشاهی مطلقه و تعصبات ثابت کلیسای کاتولیک روم بود. روشنگری با افزایش تجربه گرایی، دقت علمی و تقلیل گرایی، همراه با افزایش بازجویی از مذهب مشخص شده بود.
دیدرو، ولتر، روسو، مونتسکیو، کانت و ساد از فیلسوفان عصر روشنگری اند.
روشنگری، اشاره به حرکت تاریخی روشنفکری است که دنباله رو دکارت و مدافع عقل به عنوان مبنای سیستم زیبایی شناسی معتبر، اخلاق، حکومت و منطق بوده و به فیلسوفان اجازه می دهد که حقیقت قابل مشاهده را در جهان به دست آورند.

نقل قول ها

عصر روشنگری (به انگلیسی: Age of Enlightenment) که در فرانسوی Siècle des Lumières (قرن روشنگری) شناخته می شود، یک جنبش فلسفی بود که بر دنیای ایده ها و تفکرات اروپای قرن ۱۸ام چیره بود. اهداف اصلی متفکران روشنگری آزادی، پیشرفت، دلیل، مدارا، و پایان دادن به سوء استفاده از کلیسا و دولت بود.
• «روشن نگری خروج آدمی است از نابالغیِ به تفسیرِ خویشتن خود؛ و نابالغی ناتوانی در به کار گرفتن فهم خویشتن است بدون هدایت دیگری.» -> ایمانوئل کانت
• «دلیر باش در به کار گرفتن فهم خویش! این است شعار روشن نگری». -> ایمانوئل کانت
• «وقتی که دربارهٔ این عصر معروف به روشنگری یا عصر عقل می اندیشیم، به طور طبیعی به این اندیشه متمایل می شویم که این عصر را عصر عقل انتقادی و به دور از احساسات بدانیم. با این همه، هیوم، یکی از بزرگترین شخصیت های رو. شنگری می گفت که عقل بندهٔ عواطف یا انفعالات نفسانی است؛ و باید هم باشد. او مبنای حیات اخلاقی را در احساسات می یافت. در فرانسه، ولتر که همه کس او را تجسم محض عقل انتقادی و تا اندازه ای سطحی به شمار می آورند، بر آن بود که بدون انفعالات نفسانی پیشرفت آدمی میسر نمی شود. زیرا انفعالات نیروی محرکی در آدمی اند؛ آنها به منزلهٔ چرخ هایی اند که ماشین ها را به حرکت درمی آورند.» -> فردریک کاپلستون
• «اندیشه های عصر روشنگری به انسان آموخت که چگونه می تواند از خود به منزلهٔ رهنمونی برای ایجاد هنجاری اخلاقی ارزشمند استفاده کرده و بدون نیاز به الهام یا مقامات کلیسا برای تشخیص خیر و شر به خود متکی شود.»• «شعار روشنگری: که تلویحاً به دانش خود اعتماد داشته باش را می رساند، انگیزهٔ کوشش ها و موفقیت های انسان مدرن گردید.» -> جرأت دانستن داشته باش
• «شک و تردید فزاینده در مختار بودن و خرد بشر، وضع اخلاقی نابسامی پدیدآورده که انسان را از رهبری الهام یا خرد محروم کرده است. در نتیجه وضعی نسبی مورد قبول واقع شده که طبق آن، احکام ارزشی و هنجاری اخلاقی منحصراً بسته به سلیقه و دلخواه بوده و در این مورد نمی توان حکمی که ازرش عینی داشته باشد، مقرر داشت.»• «چون انسان نمی تواند بدون ارزش ها و هنجارها زندگی کند لذا این نسبی گرایی او را شکار و قربانی سیستم های ارزش غیرمنطقی می کند؛ و به موضعی برمی گردد که در گذشته مقهور روشنگری یونان، مسیحیت، رنسانس و روشنگری قرن هجدهم شده بود. خواسته های مربوط به کشور، پیشوایان قدرتمند و معجزه گر، ماشین های نیرومند و موفقیت مادی منابع هنجارها و احکام ارزشی انسان شده اند.» -> اریش فروم

پیشنهاد کاربران

عصر روشنگری ( قرن روشنگری ) ، جنبشی فکری و فلسفی در تاریخ تفکر غرب بود که از میانه های سدهٔ هفدهم آغاز شد و تا پایان سدهٔ هجدهم ادامه داشت. این جنبش انقلاب های عظیمی را در علم و فلسفه به وجود آورد که در نهایت باعث از میان رفتن کامل جهان بینی قرون وسطایی شد. اهداف اصلی متفکران روشنگری آزادی، پیشرفت، دلیل، مدارا، و پایان دادن به سوء استفاده از کلیسا و دولت بود.


کلمات دیگر: