کلمه جو
صفحه اصلی

سید محمد خاتمی

نقل قول ها

موضوعاتدر آثار و سخنان او
• «بزرگترین عامل مؤثر در شخصیت و ذهنیت من، پدرم و خصوصیات ممتاز علمی، اخلاقی و اجتماعی او بود که به ما آموخت که با روشن بینی و آشنایی با زمان و مکان چگونه می توان دین را آنگونه فهمید و پذیرفت که پاسخگوی همهٔ پرسش ها و نیازهای معنوی و روحی و مادی زندگی باشد.»• «من دورهٔ ابتدایی و دبیرستان را در اردکان گذرانده ام و ضمن آن بخش های مهمی از مقدمات علوم عربی و دینی را آموخته ام و از جمله استادان من در اردکان، پدرم بود که با وجود عُلَوِ مقام علمی، زحمت تدریس قسمت های مهم از ادبیات عرب، صرف و نحو، معانی، بیان و منطق را برای ما خود به عهده گرفت.»• «در سال ۱۳۴۴ برای ادامه تحصیلات جدید به دانشگاه اصفهان رفتم و در رشته فلسفه (فلسفه جدید) شروع به تحصیل کردم و در ضمن تحصیلات علوم دینی را در حوزهٔ علمیهٔ اصفهان طی کردم و سطوح عالیه فقه و اصول و بخش های مقدماتی فلسفهٔ اسلامی را در همین حوزه گذراندم.»• «در سال ۱۳۴۸ بعد از اخذ درجهٔ لیسانس برای طی دورهٔ خدمت وظیفه به تهران اعزام شدم و به عنوان افسر وظیفه (ستوان دوم) دورهٔ خدمت را گذراندم. در همین دوره بود که در آزمون کارشناسی ارشد (فوق لیسانس) دانشگاه تهران شرکت کردم و پذیرفته شدم.»• «تحصیل در این مقطع را همزمان با خدمت وظیفه آغاز کردم و در موقعیتی قرار گرفتم که باز هم پیشنهاد بورس تحصیلی و امکان ادامه تحصیل در دوره دکترا در آمریکا وجود داشت، ولی من ترجیح دادم که تحصیلات جدید در این مرحله را رها و برای تکمیل تحصیلات حوزوی خود به قم مراجعه کنم.»• «در سال ۱۳۵۳ با خانواده معتبر و ریشه دار صدر - صادقی پیوند خوردم و از نعمت های بزرگ خداوند به این بندهٔ کوچک، او ازدواج با زنی بافضیلت، صبور و مهربان از خانوادهٔ مهم صدر و صادقی بود. بدون تردید اگر موفقیتی در زندگی علمی و اجتماعی خود داشته ام بخش مهمی از آن مرهون همراهی، همفکری و عنایت همسر خوبم بوده است و حاصل ازدواج ما سه فرزند عزیز و خوب، دو دختر و یک پسر است.»برگرفته از بخش زندگی نامهٔ وبگاه او• «آمریکا به عنوان بزرگترین قدرت مادی ضدِّ بشری که تاریخ تاکنون سراغ دارد، به جنگی تمام عیار علیه ملت ما دست زده است این جنگ، جنگ میان دو حکومت دو ملت و حتی دو نظام نیست تا بتوان بر سر منافع موسمی با هم کنار آمد و سازش کرد؛ جنگی است میان یک نطام که مظهر آن آمریکاست که سرشت و ماهیتی جز قلدری و چپاول ندارد و میان یک ملت که تمام سلاح و سرمایهٔ او ایمان و آرمان اوست و بر سر ایمان و آرمان نمی توان به هیچ وجه به مصالحه و سازش رسید.»• «رژیم شاه تا آخرین لحظه مورد حمایت آمریکا بود و بدین لحاظ است که مردم ما آمریکا را بزرگترین دشمن خود می دانند.»• «ملت ما انتظار داشت که استقلال و آزادی که به قمیت خون ده ها هزار شهید به دست آمده است، مورد احترام قرار گیرد ولی طی دو سالی که از انقلاب ایران گذشته، آمریکا یک لحظه از توطئه علیه ایران غافل نمانده است.»• «واقعیت هر چه باشد اما تاریخ این حقیقت را ثبت رسانده است که دیگر دوران فرمانروایی بی چون وچرای ابرقدرت ها بر دنیا به پایان رسیده است.»• «... لازم است که یکی از بلندترین فرازهای انقلاب را به ستایش بنشینیم و کار بزرگ اشغال مرکز فرمانروایی آمریکا بر ایرانِ زمان شاه به وسیلهٔ دانشجویان مسلمان پیرو خط امام گرامی بداریم. این عمل بزرگ بود که توطئهٔ وحشتناک آمریکا را در زمینهٔ نفوذ در مراکز بالای تصمیم گیری و اجرایی جمهوری نوپای اسلامی خنثی کرد… گرچه کار مبارزه با آمریکای جهان خوار با اشغال لانهٔ جاسوسی و مرکز توطئهٔ آمریکا در ایران آغاز نشد و ختم این ماجرا به معنی پایان درگیری با آمریکا نیست، بلکه ماهیت انقلاب اسلامی بالضروره ایران را به میدان مبارزهٔ بی امان و آشتی ناپذیر با هر نیروی تجاوزگر و توسعه طلب و به خصوص آمریکا به عنوان کشانده است…چهرهٔ دوست داشتنیِ عزیزانی که به این ابتکار شجاعانه دست زدند و عملشان مورد تأیید امام و امت قرار گرفت، هیچ گاه از خاطرهٔ تاریخ مبارزات خون بار اسلامی در این مملکت زدوده نخواهد شد.» -> شیطان بزرگ
• «بیدار باشیم و خداترس و با درک نقش تاریخی که برعهده ماست، مقدّم دارندهٔ منافع امت بر منافع موسمی شخصی یا گروهی خویش .»۲۰ ژانویه ۱۹۸۱/ ۳۰ دی ۱۳۵۹؛ «یادداشت او در روزنامه کیهان، پس از پایان گروگان گیری در سفارت ایالات متحده آمریکا»• «باید متوجه این نکته باشیم که دشمن اصلی ما آمریکاست و شگردها وشیوه هایی که آمریکا تا کنون به کاربرده است بر هیچ فرد عادی و عامی نیز پوشیده نمانده است ولی عجب که بسیاری از سیاست مردان وفادار به جهموری اسلامی ایران یا جریانات مدعی وفاداری به جمهوری اسلامی نیز از این خطرات و از این شگردها آگاهی ندارند یا چنان مشغول خویش هستند که مجال اندیشیدن به این خطرات را ندارد.»• «باید همواره به این ملت تذکر داد که بزرگترین دشمن او آمریکاست واز این پس هم خطری این مملکت را تهدید بکند، از ناحیهٔ آمریکاست.»۲ فوریه ۱۹۸۱/ ۱۳ بهمن ۱۳۵۹؛ «نطق پیش از دستور، جلسه علنی مجلس»• «برای دنیا روشن شده است که ملت ما زیر سلطهٔ هیچ کشوری نخواهد رفت، لذا همه مشکلاتی که برای کشور ما به وجود آمده به خاطر پافشاری روی این اصل بوده است. روزی که مردم با شاه مبارزه می کردند، او را به عنوان عامل و سمبل سیستم وابستهٔ آمریکایی می شناختند. بدین لحاظ می بینیم که بلافاصله نیروی اصلی انقلاب، مبارزه با امپریالیسم آمریکا را اساس هرگونه مبارزه برای استقلال قرار می دهد و این مبارزه در اشغال لانه جاسوسی - که در واقع مرکز فرمانروایی آمریکا بر ایران بود - در اوج خود جلوه گر می شود.»۷ فوریه ۱۹۸۱/ ۱۸ بهمن ۱۳۵۹؛ «نطق پیش از دستور، جلسه علنی مجلس»• «هنر یکی از مظلوم ترین پدیده ها در طول تاریخ بشر بوده است. هنر با احساس انسان سر و کار دارد و بخاطر همین نفس احساسی هنر است که همواره به عنوان ابزاری در دست صاحبان قدرت برای انجام هدف های انحرافی آنان بوده است .»• «در دنیای امروز هیچ کشوری نمی تواند به طور مجرد زندگی کند. همه کشورها به همدیگر نیاز دارند و همین نیاز است که کشورها را به صورت استعماری درمی آورد ولی در اسلام چنین نیازی احساس نمی شود، مسلمان خود را صاحب یک رسالت الهی می داند و تبلیغ در زندگی یک اصل است. تمام رسالت پیامبران و نبی اکرم چیزی جز تبلیغ و بلاغ نیست، وظیفهٔ ما الهی است و باید نشان بدهیم که از نظر فرهنگی و فلسفی نیز می توانیم در جهان انقلاب کنیم .»۱۳ نوامبر ۱۹۸۲/ ۲۲ آبان ۱۳۶۱• «در اسلام، مرکز و محور آگاهی خداست، یعنی اول خدا-آگاهی و بعد خود-آگاهی.»• «امروز بزرگترین رسالت ارشادی، مبارزه کردن با عواملی است که انسان را به صورت عروسک و ابزاری در دست استعمارگران درمی آورد.»• «این جامعه هویتی و فرهنگی جز اسلام ندارد، اگر استقلال و آزادی و مقابله با قدرت طلبانِ روزگار یک ارزش است، گرایش به اسلام و بازگرداندن جامعه به اسلام جدا از یک ارزش، یک رسالت آزادمردی و آزاداندیشی هم هست .»• «انقلاب ما در این راه افسانهٔ شکست ناپذیری سلطهٔ غرب و شرق را در هم شکست. در دهه های اخیر هیچ انقلابی در هیچ کجای جهان وجود نداشته که جز با اتکا به یکی از دو ابرقدرت بتواند روی پای خویش بایستد، اما انقلاب ما بدون اتکا به قدرت های مادی روزگار است و از همین رو در زمینه سیاست، ارشاد مستلزم تبلیغ سیاست درست نه شرقی و نه غربی است.»• «خطِّ فرهنگ و تبلیغ در این مملکت می بایست در خدمت انقلاب اسلامی و آنچه مردم مسلمان ما می خواهند قرار گیرد. اکثریت مردم ما این همه پایمردی را به خاطر اسلام می کنند پس احترام به افکار عمومی ایجاب می کند که خط تبلیغ ما در خدمت به خواست توده مردم که همانا اسلام است، باشد.»• «در غرب و شرق انسان ها خدا را گم کرده و مسخ فرهنگی و هویت شده اند. بزرگترین رسالت تبلیغی و انسانی برگرداندن انسان ها به هویت اصلی خودشان است، مهمترین عامل مسخ کنندهٔ فرهنگی غرب زدگی است که در بُعدهای سیاسی اجتماعی فرهنگی و …متظاهر می شود.»۲۹ نوامبر ۱۹۸۲/ ۸ آذر ۱۳۶۱؛«در جمع کارکنان وزارتخانهٔ فرهنگ و ارشاد اسلامی»• «بدانند که ایجاد مشکل بر سر راه سفر حجاج ایرانی به بیت الله الحرام مقابله مستقیم با خود این مردم است.»• «ماواقعا اگر اندکی خوش بینی را کنار بگذاریم باید بدانیم که عربستان سعودی در کار سفر حجاج محترم ایرانی به حج کارشکنی می کند و این بسیار برای ما جای تعجب است… گر چه ما هیچ گاه انتظار رفتار برادرانه از دولت سعودی را با خودمان نداریم که منشأ و علل گوناگونی دارد که در این جا مجال ذکرش نیست ولی این انتظار را داریم که آن ها واقع بینانه با مسائل برخورد کنند و سیاستی بر اساس واقع بینی برای خودشان در پیش بگیرند.»• «شاه، ایران را به اشغالِ آمریکا درآورده بود و درگیری ملت مسلمان ایران با این قدرت بزرگ بود. اسناد لانهٔ جاسوسی هم نشان دهندهٔ تمامی توطئه های این ابرقدرت جنایتکار است.»• «جمهوری اسلامی به هنر بی هنرانی که پیش قراول نفوذ و سلطهٔ فرهنگی، نظامی و سیاسی بیگانه اند، نه تنها هیچ گونه احترامی نمی گذارد حتی به شدت با آن در خواهد افتاد و در صحنهٔ هنر با آن مبارزه خواهد کرد.»۱ فوریه ۱۹۸۳/ ۱۲ بهمن ۱۳۶۱؛ «در افتتاحیه جشنواره های تئاتر و فیلم فجر»• «به همان میزان که انسان با خود بیگانه شود و از اصل خویش دور بماند، هنر نیز - که یکی از بارزترین مظاهر روح انسان است- دچار مسخ و انحراف می گردد.»• «سوگمندانه در دنیای شهوت زده و مادّه گرای امروز، اوج مسخ هنری و فرهنگی را شاهد هستیم. در دنیایی که آدمی یا بندهٔ هواس خویش است یا اسیر هوای قدرت های مادّی حاکم، طبیعی است که هنر نیز همچون ثروت و قدرت و تکنولوژی ابزاری باشد در دست آزمندی و فزون طلبی مستکبران و در خدمتِ بخشِ حیوانی وجودِ آدمی؛ و در نتیجه، همه چیز در خدمت تخریب و ویرانگری.» ۸ فوریه ۱۹۸۴/ ۱۹ بهمن ۱۳۶۲؛ «پیام به نخستین شب شعر خواهران، سومین کنگرهٔ شعر و ادب و هنر، دههٔ فجر، مشهد»• «من مطئمن هستم، وقتی ایمان پشتوانهٔ استعداد باشد، سیر بسیار شدید و شتابان خواهد بود.»• «… ممکن است از این حرف، تحلیل های غلط و استفاده های فرصت طلبانه بشود که فقط کاری اسلامی است که مستقیماً از سوژه های صرفاً اسلامی سخن بگوید. هرگز اینطور نیست.» -> کارهای بچه های مسلمان
• «منظورم از کار اسلامی، کاری است که بچه های مؤمن به اسلام در مسیر رفع یکی از مشکلات مهم جامعه عمل کنند. ممکن است خود نمایش رنگ مذهبی نداشته باشد، ولی در مسیر اسلام باشد.»• «نباید جای ورزشگاه و مسجد را با هم اشتباه بگیریم، هم به مسجد و هم به ورزشگاه جفا کرده ایم. مسجد و ورزشگاه دو مقولهٔ خاص هستند.»• «ما باید هنر را با مردم و با فرهنگ و با اسلام آشتی بدهیم. نباید بگوییم، نمایش قالبی است که باید فقط در آن نماز خواند. این آشتی دادن هنر با اسلام نیست. معیارهای کلی اسلامی با دید فلسفی و جهان بینی اسلامی نسبت به ابعاد مختلف زندگی انسان باید تأمین شده باشد. چرا در هنر ما نباید یک لحظه تفریح باشد.» ۳۱ اکتبر ۱۹۸۴/ ۹ آبان ۱۳۶۳؛ «در جلسه بررسی اساسنامه جشنواره سراسری تئاتر فجر»• «غربی ها چون خود و علم و تکنولوژی خود را مطلق می دانند، به تاریخ علوم و فرهنگ سایر ملل و حتی تمدن و آداب خود به چشم اشیاء موزه ای نگاه کرده و به میراث فرهنگی ملل مختلف چون اشیاء عتیقه ای نگاه می کنند که ابتدا باید در کاوش های خود آن ها را کشف کنند و سپس مطابق نظم دلخواهشان عرضه شود.» ۱۲ سپتامبر ۱۹۸۷/ ۲۱ شهریور ۱۳۶۶؛ «پیام به اولین کنگرهٔ بین المللی بزرگداشت ابونصر فارابی»• «امروز راه و اندیشهٔ امام، به صورت یک حرکت پایان ناپذیر و انقلاب پویا، سرنوشت امت اسلامی را به سوی کمال، آزادگی و استقلال تعیین می کند.» ۱۳ ژوئیه ۱۳۶۶/ ۲۳ تیر ۱۳۶۸؛ «در مراسم اربعین امام خمینی»• «وقتی که بر ورق های زرین تاریخ هنر این سرزمین می نگریم، بسا نام های ماندگار و نقش ونماهای روح افزای فضای اندیشه، احساس و عاطفه ما را تسخیر می کندو زبان تحسین و تجمید ما از آن همه عشق و اشتیاق گشاده می شود.»۲ مارس ۱۹۹۱/ ۱۱ اسفند ۱۳۶۹؛ «پیام به ششمین جشنواره تئاتر دانشجویان کشور»• «تحجّر آفت مهمِ درونی دیانت است و به نظر می رسد که مهم ترین عامل تحجّر، اُنس و دلبستگی نابه جا به عادت های فکری و آداب اجتماعی و در نتیجه، تسرّی دادن اطلاق و قدسیّت دین به این عادت ها و آداب باشد.» نوشتار ۱: «احیاگر اسلام ناب»، صفحه ۳۲• «امروزه در صورتی تجربهٔ استقرار حکومت دینی موفّق خواهد بود که دین نه تنها قادر به حلِّ مشکلات و معضلات بشری و پاسخگویی به سؤال های لحظه به لحظه نوشوندهٔ انسانِ امروز و فردا باشد، بلکه منطقاً و عملاً بتواند برتری و توان بیشتر خود را نسبت به سایر آیین ها و مرام ها ثابت و مخاطبان خود را قانع کند. متفکّر دینی روزگار برای شناخت چنین اسلامی و کشف توانایی های آن در ادارهٔ زندگی پیچیدهٔ امروز و پیچیده ترِ فردا نیازمند بینشی تازه و اجتهادی متناسب با مقتضیات زمان و مکان است.» نوشتار ۱: «احیاگر اسلام ناب»، صفحه ۳۵• «در حوزهٔ تفکر اسلامی دو آفت خانمان سوز وجود داشته و دارد: یکی تأویل و التقاط و دیگری جمود و تحجّر. وجه مشترک این دو آفت این است که هر دو از وحی الهی به نفع برداشت های محدود و اهواءِ بشری صرف ، نظر می کنند. یکی چنان میدان را باز می کند که مرزهای احکام و ارزش های الهی را می شکند و حرام های خدا را حلال می کند و دیگری به تناسب بینش محدود خود چندان عرصه را تنگ می گیرد که بسیاری از حلال های خدا را حرام. و نتیجهٔ هر دو، تضعیف دین است و گریز جامعه از آن.» نوشتار ۲: «روشنی اندیشه و شکوه دیانت»، صفحه ۴۹–۵۰• «از نظر اسلام، انسان موجودی بی شکل نیست که فقط زمان و مکان، شکل دهندهٔ شخصیّت او باشند بلکه بشر صاحب فطرت و شأن ثابتی است که دین حقیقی، ملایم و سازگار با این شأن، راهِ ثابت و جاودانهٔ او را نشان می دهد و یکی از رازهای ثبات دین حقیقی و جاودانگی اسلام همین است.» نوشتار ۲: «روشنی اندیشه و شکوه دیانت»، صفحه ۷۸• «امیدها و بیم ها نسبت به این انقلاب نیز به تناست عظمت تحوّل، بزرگ اند. بیم از خطرات تهدیدکنندهٔ انقلاب و امید به آیندهٔ درخشان جامعهٔ انقلابی.» نوشتار ۴: «بیم ها و امیدها»، صفحه ۱۳۲• «در روزگاری زندگی می کنیم که به جرأت می توان گفت که هیچ قدرتی نمی تواند میان ذهن یک انسان با آنچه در دنیا می گذرد، سدّی ایجاد کند. یعنی هر ذهنی بی هیچ گونه دفاع در معرض حوادثی است که در دنیا می گذرد یا جریاناتی که قدرت های جهانی می کوشند به او القا کنند.» نوشتار ۴: «بیم ها و امیدها»، صفحه ۱۳۸• «آن طوری که من می فهمم، استراتژی فرهنگی یک جامعهٔ زندهٔ اسلامی بر منع نیست. علّتش هم این است که چنین چیزی امکان ندارد.»• «طبعاً استراتژی دین زنده و پویایی چون اسلام که رو به آینده دارد، نمی تواند منع باشد. بلکه اساس سیاست راهبردی اسلام بر ایجاد مصونیّت است.»• «ما با سه اسلام ارتجاعی، التقاطی و حقیقی روبرو هستیم. کدام یک از این سه اسلام، مبنای انقلاب ما بود و کدام یک از این سه می تواند نجات بخش و افتخارآفرین باشد؟ نوشتار ۴: «بیم ها و امیدها»، صفحه ۱۵۹• «هر تمدنی دو بار، یکی به گاه تولد و دیگر به هنگام مرگ، جامعه را دچار بحران می کند.» نوشتار ۵: «انقلاب ما و آیندهٔ اسلام»، صفحه ۱۷۴• «تمدّن غرب در وجه سیاسی آن خلاصه نمی شود، بلکه آن سوی سیاست یک نظام فکری و ارزشی وجود دارد که آن را هم باید شناخت و شیوهٔ رفتار با آن را کشف کرد و به کار گرفت.» نوشتار ۵: «انقلاب ما و آیندهٔ اسلام»، صفحه ۱۸۸• « به نظر من، کسی است که در زمان خود به سر می برد و مسائل انسان روزگار و تحوّلات زمانه را می شناسد یا دغدغهٔ شناخت آن ها را دارد. چون آشنا به مسائل زمان است، اگر امیدی به حلِّ آن مسائل باشد به همین روشنفکر است. زیرا کسی که مسئله را نمی داند چه توقعی داریم که آن را حل کند؟» نوشتار ۵: «انقلاب ما و آیندهٔ اسلام»، صفحه ۲۰۲ -> روشنفکر
• « کسی است که هستی را از قفسِ تنگِ مادّه بزرگتر می داند و انسان را اگرچجه برآمده از متن طبیعت می بیند اما نه آفریدهٔ آن؛ بلکه هر انسانی را از کلِّ طبیعت بزرگتر می داند.» نوشتار ۵: «انقلاب ما و آیندهٔ اسلام»، صفحه ۲۰۴ -> دیندار
• « کسی است که برای انسانی که او را دوست دارد و مسائلش را می شناسد و نسبت به سرنوشت او احساس تعهّد می کند و به عقل و آزادی او احترام می گذارد. آری، برای این انسان، رسالتی الهی قائل است و آزادی را برای این انسان می خواهد و هر چه را که راه رشد و کمال انسان را سد کند، همان را ضدِّ آزادی می داند.» نوشتار ۵: «انقلاب ما و آیندهٔ اسلام»، صفحه ۲۰۴ -> روشنفکر دیندار
• «به روشنفکر بی دین تا می گویی خدا، می گوید انسان. به دیندار متحجّر تا می گویی مردم، می گوید خدا؛ اما روشنفکر دیندار می گوید «انسانِ خدایی»، آفریده ای که کشف و پرورش آن نیاز مبرم امروز و همیشه است.» نوشتار ۵: «انقلاب ما و آیندهٔ اسلام»، صفحه ۲۰۵• «ما معتقدیم که باید با تبادل اندیشه در افراد مدافع نظام، مصونیت به وجود بیاوریم.»• «لازمهٔ این کار این است که جامعه با آرای مخالفین مواجه شود ولی این مواجهه باید کنترل شده باشد.»• «شاید آسان ترین راه را انسان های سطحی مطرح می کنند، یعنی اینکه رقیب ما، اندیشهٔ مخالف ما، نباید اجازه حرف زدن داشته باشد و باید جلویش گرفته شود. اما واقعاً این راه حل مشکل ما را حل می کند؟ ملاک سلیقه کی باید باشد؟... استراتژی فرهنگی یک نظام نمی تواند بر منع قرار گیرد. در طول تاریخ اسلام این گونه نبوده است. اندیشمندان اسلامی به استقبال اندیشه های دیگران می رفتند و لحظه به لحظه فرهنگ اسلامی را غنی تر می کردند.» آوریل ۱۹۹۲/ اردیبهشت ۱۳۷۰؛ «سخنرانی در دانشگاه تهران»• «جامعه ای که در عمق جان خود پرسشی ندارد، تفکر ندارد و کسی که از تفکّر محروم است، زندگی اش همواره دستخوش امواج و عواملی خواهد بود که نه خود آن ها را پدیدآورده است و نه قدرت و صلاحیّت هدایت زندگی را به جهتی مطلوب در میان این موج ها و عامل ها دارد؛ زیرا نه موج را می شناسد نه دریا را و نه هدفی را که باید به سوی آن برود و طبعاً نه وسایلی را که قادر به مهار امواج و جهت دادن کشتی زندگی او به ساحل امن باشد.درآمد؛ ص ۱۱ و ۱۲• «اگر وضع ناگوار امروز مسلمانان نه چندان به اختیار خودشان پدید آمده است آیا امکان اختیار و انتخاب را نسبت به آینده نیز از دست داده اند؟ و اگر تغییر مسیر سرنوشت ممکن باشد آیا راهی جز رسیدن به مقام آگاهی و دستیابی به اندیشه وجود دارد؟ و آیا پیدایش پرسش های جدّی آغاز تفکّر نیست؟»درآمد؛ ص ۱۲• «اندیشه، باری از پدیده های شگفت انگیز عالم هستی و از اسرار بزرگ آفرینش است و پرسش از چیستی و نحوهٔ هستیِ آن، یکی از اساسی ترین پرسش های همیشه زنده است.»درآمد؛ ص ۳۰• «می توان مدعی شد که پیدایش فکر و ظهور جهان بینی خاص، معلول برقراری رابطهٔ خاص با «هستی» است. یعنی آنگاه که متفکری در برابر هستی (یا وجهی از آن) احساس دغدغه کرد و این دغدغه به صورت پرسش حقیقی، جان او را به هیجان آورد، حرکت فکر آغاز می شود و جهان بینی ها و اندیشه های متفاوت حاصل ماهیت پرسش و نوع جوابی است که به آن داده می شود.»درآمد؛ ص ۳۱• «آنچه سرنوشت جامعه ای را تعیین می کند، موقعیت و مقام تفکر و آزادی مطلوب جامعه است، اما خود امر کتابخوانی و کتابخانه در یک جامعه منوط به این است که آن جامعه از حیث تاریخی و اجتماعی در چه مکانتی از بلوغ و قدرت گزینش قرار دارد.» «گفتگو با مجله تحقیقات کتابداری در مقام ریاست کتابخانهٔ ملی ایران»• «صوفی گری نیز مانند دیگر پدیده های معنوی حیات آدمی از افراط و تفریط مصون نبوده است. اما وجه مشترک همهٔ آن ها را می توان چنین خلاصه کرد:اصالت بخشیدن به معنای هستی و رهیدن از بند ظاهر آن - یعنی «دنیا» - و گزینش نوعی سلوک روانی و رفتاری برای رسیدن به حقیقتی معنوی که فراتر از دسترس حس و خرد است؛ در نهایت نیز مدعی نوعی وصل به کل و فنا در آن و اتحاد با حقیقت متعالی عالَم است.» بخش دوم: جلوه های باور و اندیشه؛ «تصوف دومین جریان نیرومند در حوزه اندیشه و احساس مسلمانان»، صفحه ۸۰• «اندیشه، مایهٔ حیات آدمی و وجه امتیاز او از سایر موجودات است و اندیشه در صورتی خواهد بود که به پرسش بها داده شود و پرسش همیشه هست اما تنها در فضای امن و آزاد است که پرسش ها به روشنی و درستی مطرح می شوند و اندیشه را بارور می سازند؛ والّا پرسش درونی و مخفی چون از میان نمی رود اگر سرکوب شود به ضدِّ اندیشه مبدّل می گردد.» بخش سوم: سخن پایانی؛ صفحه ۴۳۶• «من با مرزبندی مصنوعی میان زنان و مردان موافق نیستم زیرا معتقدم این مرزبندی ها نشانگر آن است که ذهنیت تفاوت میان زن و مرد متأسفانه وجود دارد.»• «اگر در جامعه ای زن جنسِ دوم شمرده شود، در آن جامعه فاجعه رخ داده است. پژوهشگران و اندیشمندان نیز اگر با این ذهنیت که زن جنس دوم است دنبال مطالعه می بروند، قطعاً نتیجهٔ آن ها ناقص خواهد بود.»• «زمانی مردم به سمت کتابخوانی گرایش پیدا خواهند کرد که به عقل خِرَد حُرمت گذاشته شود و کتاب به عنوان یک کالای فرهنگیِ ضروری در سبد خانوار جای خود را بیابد.»• «حاکمیتِ تعصب به دور از آگاهی در جامعه، موجب وارد شدن ضربه به عقل و خرد می شود… در چنین جامعه ای که عقل در برابر وحی قرار می گیرد، کتابخوانی و اندیشه ورزی دچار رکود شده و جلوی خلاقیت ها گرفته می شود.» ۳ نوامبر ۱۹۹۶/ ۱۳ آبان ۱۳۷۵؛ «در مراسم گرامیداشت زادروز حضرت زهرا»• «توسعه باید همراه با امنیت افراد، قانونمند بودن، سازگار با موازین اخلاقی و ملی و نهادینه کردن در صحنهٔ اقتصاد، فرهنگ و سیاست باشد.»• «همهٔ هدف های توسعه باید برای حاکمیت معنویت، عدل اسلامی و امر به معروف در جامعه باشد و این ویژگی ها جوامع اسلامی را از جوامع مادی گرا جدا می کند.» ۲۸ فوریه ۱۹۹۷/ ۱۰ اسفند ۱۳۷۵؛ «در سخنرانی پیش از نماز جمعه تهران»• «انقلاب به همه مسلمانان و عزت طلبان و استقلال جویان تعلق دارد و ایران متعلق به همه ایرانیانی است که به این نظام و کشور دلبسته اند و سربلندی آن را می خواند. ما برای اعتلای انقلاب اسلامی و سرافرازی ایران به همهٔ نیروها، اندیشه ها، سلیقه ها و مهارت ها نیازمندیم.» ۲۶ مه ۱۹۹۷/ ۵ خرداد ۱۳۷۶؛ «در پیامی به ملت ایران»• «ما همه مسئول هستیم، مسئول در برابر خدا که ما را به بندگی خویش فراخوانده که از هر قید بندگی غیر او، رها باشیم.»• «مقتضای بندگی خداوند در مقام مسئولیت، خدمت به بندگان اوست، بندگانی که آنان را صاحب حق آفرینده و در خور حرمت و شایستهٔ برخورداری معنوی و مادی از زندگی هستند.»• «در عرصه بین المللی ما خواستار صلح و امنیت هستیم. پیام انقلاب، پیام معنویت و امنیت برای همه انسان هاست.»• «ما بر پایه سه اصل مستحکم حکمت، عزت و مصلحت دست همهٔ کشورها و ملت هایی که به اصل احترام متقابل پایبند هستند و منافع خویش را در تضاد با استقلال و منافع ما نمی دانند، می فشاریم.» ۳ اوت ۱۹۹۷/ ۱۲ مرداد ۱۳۷۶؛ «سخنان در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری، حسینیهٔ امام خمینی»• «حکومت موظف است فضای امنی برای برخورد اندیشه ها و رأی ها در چارچوب ضوابطی که اسلام و قانون اساسی مشخص کرده است، فراهم سازد. دولت باید ظرفیت و فرهنگ مشارکت پذیری، نقد و اصلاح را در جامعه گسترش دهد و خود پیشگاه و سرمشق تحمل و جلب مشارکت باشد.»• «در نظام اسلامی باید عدالت و مصلحت بشری تأمین شود و برای تحقق این دو، باید خِرد به کار افتد. مهمترین راه برای استقرار عدل در جامعه، بهره مندی از درست ترین تحقیقات و کارشناسی هاست.»• «انسان یا جامعهٔ برخوردار از مواهب مادی و معنوی، هنگامی که نظام اسلامی را هم قادر به تأمین نیازهای معقول خویش می بیند و هم حقوق و حرمت خود را در پرتو آن حفظ شده می یابد، عمیقاً به آن روی می آورد و همین بهترین و اصولی ترین راه ترویج دین است.»• «میان توسعه و عدالت درهم آمیختگی و پیوستگی عمیق وجود دارد، توسعه بدون عدالت و عدالت بدون توسعه یا سر از شکاف های عمیق اجتماعی درمی آورد و یا به توسعهٔ فقر می انجامد.»• «نیاز اصلی ما، تنها توسعهٔ همه جانبه، پایدار و متوازن است که باید در همهٔ عرصه های سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و علمی تحقق یابد. در این توسعه، انسان و نیروی انسانی مبناست، به این لحاظ پاسداری از حرمت آدمی و اندیشهٔ او، صیانت از نیروی انسانی، بالابردن سطح فرهنگ عمومی، آموزش عالی و تحقیقات و پرورش درست علمی و مهارتی نیروها از اهم وظایف دولت خواهد بود.»• «در جامعه ای که با حقوق خود آشناست و در آن قانون حکمفرماست، حقوق و حدود همهٔ شهروندان به رسمیت شناخته می شود و دولت و ملت به صورت مجموعه هایی مرتبط مُحِق و مُکلَّف معنا می یابد.»• «هرکس در نظام اسلامی زندگی می کند و به قانون گردن می نهد، حقِّ زندگی، بیان اندیشه و برخورداری از زندگی خوب و مشارکت در امور اجتماعی، اقتصادی و سیاسی را دارد؛ نظام موظف به پاسداری از این حق ها و حریم ها و فراهم آوردن زمینه های تأمین آرامش و آسودگی خاطر مردم در تمامی عرصه های عمومی و خصوصی زندگی و تلاش برای حاکمیت قانون و ضابطه و استقرار امنیت و ثبات است.» ۴ اوت ۱۹۹۷/ ۱۳ مرداد ۱۳۷۶؛ «در مراسم آیین سوگند، مجلس شورای اسلامی»• «ما مالکِ فرزندانمان نیستیم، ما امانتداریم. گرچه در اسلام، انسان حتی مجاز نیست به هر نحوی که بخواهد با مِلک و دارایی خود رفتا کند. انسان موظف است که با مایلمک خود سلوک خاصی داشته باشسد و در به کارگیری آنچه دارد، حدود و حقوق خاصی را رعایت کند، چه برسد به رفتار با فرزندان که ما مالک آن ها نیستیم.»• «فرزندان ما، امانت های بزرگ خدای منّان در دستان ما هستند و وظیفهٔ ما تنها نگهداری درست این امانت نیست. ما، علاوه بر نگهبانی و نگهداری از این موجود گران قدر و گران سنگ، رسالت داریم که آن را پرورش دهیم.»• «ما نمی توانیم به زور فرزندانمان را دین دار کنیم؛ ما نمی توانیم به زور آن ها واداریم که درس بخوانند و عالِم بشوند؛ ما نمی توانیم به زور هنجارهای اخلاقی و عقلانی را بر آنان تحمیل کنیم. انسان در صورتی دین دار واقعی، دارای اخلاق واقعی و عالِم واقعی می شود که خود بخواهد و بکوشد تا به این نقطه برسد.»• «با جلوگیری از طرح پرسش، پرسش از میان نمی رود، بلکه به اَشکال انحرافی و نادرست بروز می کند. وقتی جوان نتواند سؤال های دینی، اجتماعی، علمی، فرهنگی و سیاسی خود را در مدرسه، خانه و جامعه مطرح کند و این سؤال ها سرکوب شود، انحراف های بزرگ، تنش های عظیم اجتماعی و آشوب هایی که شاید هیچ کس نتواند جلوی آن ها را بگیرد، در جامعه بروز و ظهور خواهد کرد.»• «انسان نسبت به آنچه به او تحمیل می شود، از نظر عاطفی حالت زدگی و دفع پیدا می کند و اگر نتواند خواستهٔ خود را به راحتی ابراز کند، در جامعه ناهنجاری های بزرگ اجتماعی، سیاسی و فرهنگی پدید خواهد آمد.»• «کسانی که فرهنگ و روش و منش آن ها مورد پسند ما نیست، امکانات فراوان و ابزارهایی بسیار قوی در اختیار دارند. ما هرگز نمی توانیم، یا لااقل در آینده ای بسیار نزدیک نخواهیم توانست، میان ذهن و جان جامعه مان و آنچه در دنیا می گذرد، سد و مانع ایجاد کنیم.» ۲۰ سپتامبر ۱۹۹۷/ ۲۹ شهریور ۱۳۷۶؛ «سخنرانی در کنگرهٔ سراسری انجمن اولیا و مربیان، وزرات آموزش و پرورش»• «بیاییم زمینهٔ حضور شاداب کودکان، نوجوانان و جوانان را در عرصهٔ سرنوشت فراهم آوریم. هرگاه ما نوجوان و جوان را جدی گرفته ایم و باور کرده ایم و زمینهٔ حضور آنان را در صحنه فراهم آورده ایم، معجزه شده است.»• «آموزش و پرورش ما باید کانون نقد، تحلیل، استدلال و همچنین دستیابی منطقی به معیارهای ارزشی، دینی، معنوی و اخلاقی باشد.» ۲۳ سپتامبر ۱۹۹۷/ ۱ مهر ۱۳۷۶؛ «سخنرانی در مراسم آغاز سال تحصیلی، روستای بنمار، استان اردبیل»• «همه می دانیم که از زن زیاد تجلیل کرده اند و کلمات ستایش آمیزِ فراوانی دربارهٔ او گفته اند تجلیلِ واقعی از زنان این است که برای بهبودِ زندگی آنان راهکارهای مناسب را بیابیم و با کمکِ خودِ آنان، آن راهکارها را عملی کنیم.»• «زن و مرد با یکدیگر تفاوت دارند اما زن جنس دوم نیست و مرد هم جنس برتر نیست. هر دو پاره های یک انسانیت هستند، هر دو جایگاه خاص خویش را دارند.»• «برای رفتن به سوی آیندهٔ بهتر برای زنانمان، در درجهٔ اول باید بگوییم که مرد جنس برتر نیست؛ زن، زن است و مردم، مرد است؛ و هردو انسان های بزرگ و شایستهٔ رشد و پیشرفت عقلانی، عاطفی، فکری، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی در جامعه هستدم.»• «نگاه دیروز به زن، نگاه جنس دوم و نگاه ابرازی بود اما نگاه امروز به زن هم نگاه کاملی نیست. امروز به زن عمدتاً از زاویهٔ امور مادی و اقتصادی نگاه می شود، یعنی می کوشند صرفاً در مجموعهٔ زندگی اقتصادی و مادی جایگاه زن را تعریف کنند. ما برای رفتن به سوی آیندهٔ بهتر، باید در عین حالی که زن را جنس دوم نمی دانیم، نگاهمان به زن و زندگیِ زن، نگاهی فرهنگی باشد.» ۱۸ اکتبر ۱۹۹۷/ ۲۶ مهر ۱۳۷۶؛ «سخنرانی به مناسبت سالروز میلاد حضرت زهرا، استادیوم شهید شیرودی تهران»• «اگر ما نگذاریم دخترها و پسرها سؤالاتشان را مطرح کنند، سؤال آن ها از بین نمی رود بلکه به مشکلات اجتماعی تبدیل می شود.»• «ما باید زمینه ای فراهم کنیم که زن مجبور نشود بین شغل اجتماعی ای که به آن علاقه مند است و نقش محوری اش در خانه، یکی را انتخاب کند ما باید زمینه ای فراهم کنیم که زن احساس نکند به خاطر زن بودنش باید محرومیت های فراوان تحمل کند.»• «دختر ما، پسر ما، باید سؤال کند که چرا؟ یا ما می توانیم او را قانع کنیم یا او می تواند ما را قانع کند یا هیچ کداممان قانع نمی شویم. ما حق خودمان را داریم و او حق خودش را دارد، ولی مثل دو انسان با همدیگر صحبت می کنیم. رعایت نظم و قانون در جامعه یک امر است و اینکه انسان حق داشته باشد درباره مسائل خود فکر کند و مسائل خود را مطرح کند، امر دیگری است.» ۴ نوامبر ۱۹۹۷/ ۱۳ آبان ۱۳۷۶؛ «سخنرانی در دیدار با دانش آموزان و اولیای مدرسه دخترانه سروش، دفتر رئیس جمهوری»• «مثل اینکه آمریکا مهمترین رسالت خود را مقابله با ملت ایران و ضربه زدن به منافع ملت ایران می داند.»• «ما به آمریکا و به سیاست های آن معترض هستیم. البته باید میان اعتراض ما به سیاست های آمریکا و نظر ما دربارهٔ ملت آمریکا فرق گذاشته شود. ملت آمریکا، ملت بزرگی است. بنده حتی معتقدم که برای جبران گذشته سیاستمداران آمریکایی نه تنها باید از ما و همهٔ ملت های مظلوم عذرخواهی بکنند، بلکه باید از ملت آمریکا هم عذرخواهی بکنند.»• «دانش آموز بودن، یعنی کسب دانش توأم باید رشد ارزش های اخلاقی و معنوی، توأم با آزادگی و آزادی معقول.» ۴ نوامبر ۱۹۹۷/ ۱۳ آبان ۱۳۷۶؛ «سخنرانی در مراسم ۱۳ آبان، مجتمع فرهنگی شریعتی، تهران»• «در جامعهٔ اسلامی، انسانی و عادلانه به هیچ وجه قابل تحمل نیست که یک انسان بااستعداد فقط به جرم اینکه در روستا یا در خانواده ای غیر متمول به دنیا آمده است، از حقِّ الهی، طبیعی و انسانی خود، یعنی از امکان پرورش استعدادهای خود، محروم بماند.»• «ما باید بخش قابل توجهی از تصدی هایی که دولت برعهده دارد به خود مردم واگذار کنیم؛ تا هم دولت از دغدغهٔ این تصدی ها آزاد شود و به امر حاکمیت بپردازد و هم مشارکت مردم در عرصه های مختلف فراهم شود.»

پیشنهاد کاربران

سید محمد خاتمی ( زاده ۱۳۲۲ خورشیدی ) سیاست مدار و دانش پژوه روحانی و پنجمین رئیس جمهور ایران است که طی دو دوره بین سال های ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۴ ریاست جمهوری این کشور را بر عهده داشت. خاتمی همچنین مبدع طرحی به نام «گفتگوی تمدن ها» بود که در سراسر جهان شهرت بسیاری یافت و با نام او شناخته می شود. انتخاب او در ۲ خرداد ۱۳۷۶، دوره جدیدی در سیاست ایران بود و جنبشی که از دل این قضیه آغاز شد، معمولاً «جنبش دوم خرداد» نامیده می شود.
تحصیلات: کارشناسی فلسفه غرب ازدانشگاه اصفهان ، کارشناسی ارشد از رشته علوم تربیتی دانشگاه تهران
شعارهای مهمّ :شعار جامعه مدنی و توسعه سیاسی
اتفّقات مهّم در زمان خاتمی :برگزاری انتخابات شهر و روستا ، کنفرانس برلین ، واقعه حمله به کوی دانشگاه تهران ، بررسی پرونده «قتل های زنجیره ای»و اعلام نام برخی از مسببین آن ، لایحه اصلاح قانون مطبوعات که با دخالت مستقیم آیت الله خامنه ای از تصویب آن جلوگیری شد.
سیاست تنش زدایی و ایده گفتگوی تمدن ها از مهمترین اقدامات دولت خاتمی در عرصه روابط خارجی بود.
تالیفات:
در ستایش دانشگاه، در مسیر گفت و گو، باران در کویر، گفت و گوی مهر ( مجموعه گفتارها و نوشتارهای سیّد محمّد خاتمی ) ، مفاخر ایران ( مجموعه گفتارها و نوشتارهای سیّد محمّد خاتمی ) ، کتاب محمل گفت و گو ( مجموعه گفتارها و نوشتارهای سیّد محمّد خاتمی ) ، نیاز و نماز ( مجموعه گفتارها و نوشتارهای سیّد محمّد خاتمی ) ، احزاب و شوراها، آیین و اندیشه در دام خودکامگی، بیم موج، نامه ای برای فردا ،
از دنیای شهر تا شهر دنیا، احیاگر حقیقت دین ، گفتگوی تمدنها، Islam, Liberty and Development مترجم: دکتر حسین کمالی، مدینه السیاسه، مردم سالاری ، مطالعات فی الدین و الاسلام والعصر . توسعه سیاسی، توسعه اقتصادی و امنیت ، زنان و جوانان ، اسلام، روحانیت و انقلاب اسلامی.


کلمات دیگر: