کلمه جو
صفحه اصلی

کشتن مرغ مقلد

دانشنامه عمومی

کشتن مرغ مقلد یا کشتن مرغ مینا (به انگلیسی: To Kill a Mockingbird) رمانی نوشته هارپر لی، نویسنده آمریکایی در سال ۱۹۶۰ میلادی است.
وی برای نوشتن این رمان در سال ۱۹۶۴ میلادی، جایزه پولیتزر را به دست آورد. از زمان اولین انتشار تاکنون، بیش از ۴۰ میلیون نسخه از این کتاب به فروش رفته و به بیش از ۴۰ زبان بین المللی ترجمه شده است. تیراژ نخستین چاپ رُمان کشتن مرغ مقلد ۵ هزار نسخه بود. با وجود برخورد با مسائل جدی مانند تجاوز به عنف و نابرابری نژادی، این رمان برای گرما و طنز آن مشهور است. پدر راوی اتیکاس فینچ به عنوان یک قهرمان اخلاقی برای بسیاری از خوانندگان و به عنوان یک مدل از یکپارچگی برای وکلا نشان داده شده است. به عنوان یک رمان گوتیک جنوبی و رمان تربیتی، تم اولیه کشتن مرغ مقلد شامل بی عدالتی نژادی و کشتار بی گناهی است. محققان اشاره کرده اند که لی همچنین مسائل مربوط به طبقات اجتماعی، شجاعت، محبت و نقش های جنسیتی در جنوب آمریکا را به خوبی به مخاطب منتقل کرده است.
رمان کشتن مرغ مقلد از زبان دختری به نام اسکات فینچ روایت می شود که دختر وکیل سفیدپوستی به نام اتیکاس فینچ است که دفاع از جوان سیاه پوستی به نام تام رابینسون را که به اتهام ناروای تجاوز به یک دختر سفیدپوست در در شهر کوچکی به نام مِیکوم، آلاباما محاکمه می شود، به عهده می گیرد. مردم این شهر در رمان، مردمی خودپسند و نژادپرست معرفی شده اند. اتیکاس فینچ، وکیلی انسان دوست، جسور و شجاع و پدری مهربان و دوست داشتنی است. او با قدرت و بی باکی از عدالت و انسانیت دفاع می کند و در مقابل تعصب، نفرت و خشونت نژادی و ریاکاری مردم می ایستد. تم اصلی رمان، معصومیت و قربانی شدن آن در برابر بی عدالتی و تعصب نژادی است و عنوان آن برگرفته از صحنه ای است که در آن اتیکاس تفنگ بادی ای به عنوان هدیهٔ کریسمس برای فرزندانش می خرد و از آنها می خواهد که به خاطر داشته باشند که هیچ گاه به مرغ مقلد شلیک نکنند، چون کشتن مرغ مقلد «گناه» است.
در سال ۱۹۶۲ میلادی، رابرت مولیگان فیلمی را با همین نام از روی آن ساخت. در نظرخواهی های عمومی، همواره از فیلم کشتن مرغ مقلد به عنوان یکی از محبوب ترین فیلم های تمام عمر تماشاگران سینما نام برده می شود.

دانشنامه آزاد فارسی

کشتن مرغ مقلد (سینما)(To Kill a Mockingbird)
صحنه ای از فیلم فیلم سینمایی دربارۀ یک وکیل جنوبی که از مردی سیاه پوست در یک پروندۀ تجاوز دفاع می کند. این فیلم به کارگردانی رابرت مولیگان در ۱۹۶۲ به نمایش درآمد و براساس رمانی نوشتۀ هارپر لی است. یک دختر ۶ساله (با بازی مِری بدهم) روایتگر داستانی است که چگونه فشارهای نژادی در شهرش، آلاباما، اوج می گیرد، درحالی که پدرش، آتیکوس فینچ (با بازی گریگوری پک) از سیاه پوستی دفاع می کند که به اشتباه متهم به تجاوز به زنی سفیدپوست شده است. این فیلم برندۀ جوایز اُسکار بهترین فیلم، بهترین بازیگر، و بهترین کارگردان هنری شد.

نقل قول ها

کشتن مرغ مقلد یا کشتن مرغ مینا (به انگلیسی: To Kill a Mockingbird) رمانی نوشته هارپر لی نویسنده آمریکایی در سال ۱۹۶۰ میلادی است. این اثر برنده جایزه پولیتزر داستان سال ۱۹۶۱ شد و فیلمی با همین عنوان به کارگردانی رابرت مولیگان در سال ۱۹۶۲ ساخته شده است.
• «تا زمانی که مسائل را از نقطه نظر کسی نبینی، آن شخص را به طور کامل درک نکرده ای… تا زمانی که به زیر پوستش بروی و به همراه آن قدم برداری.»• «تنها چیزی که از قانون اکثریت پیروی نمی کند، وجدان آدم است.»• «زمان هایی مثل این بود که فکر می کردم پدرم، که از اسلحه و تفنگ متنفر بود و هرگز در هیچ جنگی حضور نداشت، شجاع ترین آدمی بود که تا به حال زیسته است.»• «اگه بخوای با کسی تفاهم داشته باشی باید یاد بگیری به همه چیز از نقطه نظر او نگاه کنی…»• «آدم هایی پیدا می شند که … که اون قدر غصهٔ دنیا را دارند که هیچ وقت یادنمی گیرند تو این دنیا چه جور باید زندگی کرد.»• «هرکس حق داره هر طور می خواد فکر کنه و توقع داشته باشه که دیگران هم به عقایدش احترام بگذارند. اما من قبل از اینکه با دیگران زندگی کنم، باید بتونم با خودم زندگی کنم. وجدان آدم تنها چیزیه که نمی تونه تابع نظر اکثریت باشه.»• «اگه کسی به تو لقب بدی داد، لازم نیست بهت بربخوره. این لقب به تو صدمه نمی زنه، برعکس نشون می ده که خود گوینده از لحاظ اخلاقی چه قدر فقیره.»• «آدم از پیش می دونه که شکست می خوره و با این همه شروع می کنه، اعم از این که موفق بشه یا نه، نتیجه هر چی باشه تلاش می کنه و جلو می ره. احتمال برد خیلی کمه اما گاهی هم آدم می بره.»• «اوضاع هیچ وقت آن طور هم که به نظر می رسد بد نیست.»• «آدم می تونه دوستانش را انتخاب کنه اما انتخاب قوم و خویش دست خود آدم نیست. قوم خویش آدم چه بخواد چه نخواد، در هر حال قوم و خویش باقی می مونه. اگه آدم انکار کنه، فقط خودش را دست انداخته.»


کلمات دیگر: