کلمه جو
صفحه اصلی

عبدالحسین نیک گهر

دانشنامه عمومی

عبدالحسین نیک گهر (متولد ۱۳۱۶ در تالش) جامعه شناس و مترجم ایرانی است.
تحصیلات ابتدایی و دبیرستان در رشت، دیپلم ششم ادبی دبیرستان مروی تهران ۱۳۳۵
لیسانس فلسفه و علوم تربیتی، دانشجوی رتبه اول از دانشگاه تبریز ۱۳۳۹ و اعزام به فرانسه
دکتری دانشگاهی جامعه شناسی از سوربن ۱۳۴۳
تدریس در دانشگاه مشهد ۱۳۴۵ تا ۱۳۴۷
استادیار جامعه شناسی دانشگاه تهران ۱۳۴۸ - ۱۳۵۰
اعزام به فرانسه و اخذ دکتری دولتی جامعه شناسی از سوربن ۱۳۵۳
دانشیار جامعه شناسی دانشگاه تهران ۱۳۵۴
رئیس مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران ۱۳۵۴- ۱۳۵۵
مدیر گروه آموزشی جامعه شناسی دانشگاه تهران ۱۳۵۶ - ۱۳۵۷
رئیس دانشکده علوم اجتماعی و تعاون دانشگاه تهران ۱۳۵۷-۱۳۵۸
راهنمایی ده ها پایان نامه در دوره کارشناسی ارشد و دکتری
طرح و اجرای بیش از یکصد طرح پژوهشی در مؤسسات تحقیقاتی زیر:
مؤسسه عالی پژوهش تأمین اجتماعی ۱۳۷۰ - ۱۳۷۹
پژوهشگاه نیرو ۱۳۸۲- ۱۳۸۳ - مرکز ملی مطالعات و سنجش افکار عمومی از ۱۳۷۵ تا امروز

نقل قول ها

عبدالحسین نیک گهر (۱۹۳۷، گیلان) جامعه شناس و مترجم ایرانی.
• «فلسفه، زهدان علوم اجتماعی است. هنوز هم باید ارتباط این دو حفظ شود، اما یک تفاوتی میان فلسفه و علم و جامعه شناسی است. فلسفه می تواند هنجارگذاری و خیر و شر را تعیین کند و نرمال و آنرمال را مشخص سازد، اما جامعه شناسی این وظیفه را ندارد. بلکه وظیفه اش شناخت و تحلیل و تبیین است. فرق جامعه شناسی سیاسی و حقوق در همین است. جامعه شناسی سیاسی نمی گوید چه چیز بر حق است و چه چیز بر حق نیست، اما حقوق می خواهد تعیین کند که حق متعلق به کیست.»، ۱۳۹۴ -> مصاحبه با روزنامه اعتماد
• «نخستین کار من هم در سال ۱۳۳۸ یعنی زمانی که هنوز دانشجوی سال دوم رشته فلسفه بودم، به نام متافیزیک اثر فیلسین شاله منتشر شد که البته همیشه از آن به عنوان معصومیت جوانی یاد می کنم و در تبریز نیز چاپ شد! این اثر البته بعداً هیچگاه تجدیدچاپ نشد. در آن زمان در شعبه مؤسسه فرانکلین در تبریز آقایی به اسم کارنگ کار می کرد. من که دانشجوی فلسفه بودم، برای کار در آنجا انتخاب شدم و در آن زمان کارم را با تصحیح کتاب های علمی آغاز کردم.»، ۱۳۹۴ -> مصاحبه با روزنامه اعتماد
• «در ایران امور استمرار ندارند، نه در صنعت و نه در علم. سازمان ملی دانشگاه ها که توسط دکتر پاکدامن و تعدادی از استادان ایجاد شده بود، گفته بود ریاست دانشکده ها انتخابی باشد. در آن زمان ۳۶ استاد در رشته جامعه شناسی بود. من تابستان سال ۱۳۵۷ با ۳۳ رئیس انتخابی دانشکده شدم. بعد از انقلاب از این ۳۶ استاد، ۳۰ نفر رفتند و در دانشگاه های مختلف دنیا مثل آلمان، فرانسه، استرالیا، کانادا، آمریکا و... جذب شدند. یعنی نسل قبلی رفتند. مثلاً دکتر بهنام و همسرش خانم ویدا ناصری به فرانسه رفتند. سیاوش امینی، رادمیک استپانیان، جلیل دهقان به آلمان رفتند، عده ای به اتریش رفتند، ادیبی به استرالیا رفت، نظامی به شیکاگو رفت و از آنجا دانشگاه ریاض او را استخدام کرد و تا بازنشستگی همان جا بود. یعنی همه اینها پراکنده شدند و تنها من و فیروز توفیق ماندیم که بعداً از دانشگاه کنار گذاشته شد و من هم بازنشسته شدم. کسانی که از آن گروه در دانشکده ماندند کسانی چون دکتر ساروخانی و دکتر غلامعباس توسلی و دکتر وثوقی ماندند. نسل جدیدی آمد که نتوانست کاری بکند.»، ۱۳۹۴ -> مصاحبه با روزنامه اعتماد
• «غیر از استمرار، مسئله بسته بودن فضا نیز هست. جامعه ما بر اساس فرهنگ حذف عمل می کند و این باعث می شود که استمرار نباشد. این امر باعث می شود که بحران متراکم شود و یکجا در نهایت منفجر شود.»، ۱۳۹۴ -> مصاحبه با روزنامه اعتماد
• «من ۱۱۰۰ صفحه کتاب آرون را ظرف سه سال در دارالترجمه ای که کار می کردم، لابه لای اسناد دولتی ترجمه کردم. یعنی یک شرایط ایده آل آکادمیک برای فعالیت نداشتم. مجبور بودم برای امرار معاش در سه مؤسسه کار کنم.»، ۱۳۹۴ -> مصاحبه با روزنامه اعتماد
• «به نظر من دانشگاه ها از اعتبار افتاده اند. دانشگاه ها را نمی شود با مهندسی اداره کرد. اختیار دانشگاه باید در دست اعضای هیئت علمی باشد. یعنی دانشگاه باید به بلوغ برسد، نه اینکه مقابل دولت باشد، بلکه همراه دولت باشد. یعنی مسائل دولت و حتی صنایع و اقتصاد باید در دانشگاه مطرح شود. دانشگاه دستوری و بخشنامه ای نمی شود. دانشگاه باید هیئت امنایی باشد.»، ۱۳۹۴ -> مصاحبه با روزنامه اعتماد
• «ما کتاب های تألیفی که اصولاً نداریم، اگر هم کتابی به اسم تألیف هست، یک ترجمه بریده بریده و تکه تکه است که به اسم تألیف منتشر می شود.»• «ما تألیف جامعه شناسی به معنای دقیق کلمه نداریم. زیرا تألیف مثل کار بوردیو نیازمند هزینه زیاد و زمان و دستگاه های اجرایی است. وقتی بوردیو می خواست کتاب تمایز را منتشر کند، من در فرانسه بودم. او همان زمان نتیجه تحقیقاتش را در نشریه ای هر دو ماه یک بار منتشر می کرد. بعد که کار تمام شد، به صورت کتاب منتشر شد.»، ۱۳۹۴ -> مصاحبه با روزنامه اعتماد
• «آرون وقتی مراحل اساسی جامعه شناسی را به ما درس می داد، هنوز کتاب نشده بود. هر بار که به کلاس می آمد صد صفحه از ان را تدریس می کرد. جزوه نمی گفت، او مباحث را مطرح می کرد و ما فردای آن روز پلی کپی مباحثی که مطرح کرده بود را می گرفتیم. بعداً که درس تمام شد، کتاب شد. یعنی به تدریج این آثار و با حمایت دانشگاه و در دل موسسات و دانشگاه ها شکل می گرفتند. اما سیستم آموزشی ما چطور است؟ استاد در بهترین حالت جزوه ای تکراری می گوید و دانشجو نیز باید همان را بخواند. بعد هم همیشه دعوا بر سر حضور و غیاب و نمره است. این اصلاً آکادمی نیست.»، ۱۳۹۴ -> مصاحبه با روزنامه اعتماد
• «جامعه شناسی ممکن است در دوره هایی افول پیدا کند، اما خودش این استعداد را داشته که از خاکستر خودش بلند شود.»، ۱۳۹۴ -> مصاحبه با روزنامه اعتماد


کلمات دیگر: