کلمه جو
صفحه اصلی

قبس

فرهنگ فارسی

شعله وپاره آت ، پاره آتش که از آتش بزرگ گرفته شود
( اسم ) ۱ - شعله ۲ - پاره آتش .
گشن شتاب بار دار کننده

فرهنگ معین

(قَ بَ ) [ ع . ] (اِ. ) ۱ - شعله . ۲ - پاره آتش .

لغت نامه دهخدا

قبس. [ ق َ ] ( ع مص ) آتش گرفتن از چیزی. || فائده گرفتن. || فائده دادن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).

قبس. [ ق ِ ]( ع اِ ) اصل و نژاد چیزی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).

قبس. [ ق َ ب َ ] ( ع اِ ) شعله و پاره آتش. ( منتهی الارب ) :
ز آتش وادی ایمن نه منم خرم و بس
موسی اینجا به امید قبسی می آید.
حافظ.
|| ( مص ) تیزگشنی شدن نر. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).

قبس. [ ق َ ب ِ ] ( ع ص ) گشن شتاب باردارکننده. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).

قبس . [ ق َ ] (ع مص ) آتش گرفتن از چیزی . || فائده گرفتن . || فائده دادن . (منتهی الارب ) (آنندراج ).


قبس . [ ق َ ب َ ] (ع اِ) شعله و پاره ٔ آتش . (منتهی الارب ) :
ز آتش وادی ایمن نه منم خرم و بس
موسی اینجا به امید قبسی می آید.

حافظ.


|| (مص ) تیزگشنی شدن نر. (منتهی الارب ) (آنندراج ).

قبس . [ ق َ ب ِ ] (ع ص ) گشن شتاب باردارکننده . (منتهی الارب ) (آنندراج ).


قبس . [ ق ِ ](ع اِ) اصل و نژاد چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ).


فرهنگ عمید

شعله و پارۀ آتش، پارۀ آتشی که از آتش بزرگ گرفته شود.

دانشنامه عمومی

برگرفتن - دریافت کردن چیزی


شعله آتش


دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی قَبَسٍ: شعله ای که به وسیله نوک چوب یا مانند آن از آتشی دیگر گرفته شود
معنی نَقْتَبِسْ: تا اقتباس کنیم - تا برگیریم (جزمش به دلیل جواب واقع شدن برای جمله قبلی است.از قبس به معنی شعله ای که به وسیله نوک چوب یا مانند آن از آتشی دیگر گرفته شود)
ریشه کلمه:
قبس (۳ بار)

«قَبَس» (بر وزن قفس) به معنای مختصری از آتش است که از مجموعه ای جدا می کنند، و با توجّه به این که معمولاً مشاهده آتش در بیابان ها نشان می دهد که جمعیتی گرد آن جمع اند، و یا این که شعله ای را بر جای بلندی روشن ساخته اند که کاروانیان در شب راه را گم نکنند و با توجّه به تعبیرات دیگر استفاده می شود که موسی باهمسر و فرزند خود در شبی تاریک از بیابان عبور می کرده، شبی سرد و ظلمانی، که راه را گم کرده بود.
(بروزن فرس) شعله‏ای از آتش است که از آتشی برداشته شود در قاموس گفته: «شُعلَةُ نار تقتبس من معظم النار» و نیز مصدر است به معنی اخذ شعله «قَبَسَ النَّارَ قَبْساً: اَخَذَها شُعْلَةً» طبرسی شعله آتش فرموده که در سر نی یا چوب باشد اقتباس که به معنی اخذ شعله است به طور استعاره به طلب علم و استفاده گفته می‏شود «اَقْتَبَسَ الْعِلْمُ: اِسْتَفادَهُ». . من آتشی احساس کردم شاید از آن شعله‏ای به شما آورم یا از آن راه یابم. . «قَبَس» ظاهرا مصدر به معنی مفعول است و شهاب به معنی تکه آتش است یعنی تکه اخذ شده«تَصْطَلُون» یعنی تا گرم شوید. * . روزی که مردان و زنان منافق به اهل ایمان گویند مهلت دهید تا از نور شما استفاده کنیم. شاید در «نور» راجع به آیه بیشتر توضیح داده شود.

پیشنهاد کاربران

اتش

آتشی که با یک چوب نوک تیز از آتش بزرگ گرفته شود

تکه آتش


کلمات دیگر: