کاشفة. [ ش ِ ف َ ] (ع مص ) کشف کشفاً و کاشفةً. (ناظم الاطباء). آشکارا و برهنه کردن . (منتهی الارب ). کشف کردن . رجوع به کشف شود.
کاشفه
لغت نامه دهخدا
( کاشفة ) کاشفة. [ ش ِ ف َ ] ( ع اِمص ) انکشاف و گشادگی و پیدایی. ج ، کواشف. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به کاشف شود.
کاشفة. [ ش ِ ف َ ] ( ع مص ) کشف کشفاً و کاشفةً. ( ناظم الاطباء ). آشکارا و برهنه کردن. ( منتهی الارب ). کشف کردن. رجوع به کشف شود.
کاشفة. [ ش ِ ف َ ] ( ع مص ) کشف کشفاً و کاشفةً. ( ناظم الاطباء ). آشکارا و برهنه کردن. ( منتهی الارب ). کشف کردن. رجوع به کشف شود.
کاشفة. [ ش ِ ف َ ] (ع اِمص ) انکشاف و گشادگی و پیدایی . ج ، کواشف . (ناظم الاطباء). و رجوع به کاشف شود.
کلمات دیگر: