عمل نیکو انجام شده نیکو انجام یافته
خوب کرده
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
خوب کرده. [ ک َ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) عمل نیکو انجام شده. نیکو انجام یافته :
وآنکه او خود کرده باشد باز چون ویران کند
خوب کرده زشت کردن کار معنی دار نیست.
وآنکه او خود کرده باشد باز چون ویران کند
خوب کرده زشت کردن کار معنی دار نیست.
ناصرخسرو.
کلمات دیگر: