کلمه جو
صفحه اصلی

استحمال

فرهنگ فارسی

برداشتن خواستن

لغت نامه دهخدا

استحمال. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) برداشتن خواستن. ( تاج المصادر بیهقی ). بار برداشتن خواستن. ( زوزنی ). || استحمال بر؛ حَمل ِ حوائج و امور خویش به : استحمله نفسه ؛ خواست خود که بردارد نیازها و کارهای او را.

پیشنهاد کاربران

فرصت دادن


کلمات دیگر: