کلمه جو
صفحه اصلی

مداوله

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱- مداومت . ۲- دور زدن . ۳- انقلاب زمانه .

لغت نامه دهخدا

مداوله. [ م ُ وَ ل َ / ل ِ ] ( از ع اِمص ) مداولت. ( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به مداولت و مداولة شود.

مداولة. [ م ُ وَ ل َ ] (ع مص ) گردانیدن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ) (منتهی الارب ) (زوزنی ). گردانیدن روزگار را. (از منتهی الارب ) (از زوزنی ) (از تاج المصادر بیهقی ). تصریف . تصریف ایام . (اقرب الموارد). فی القرآن : و تلک الایام نداولها بین الناس ؛ ای نصرفها بینهم ندیل لهؤلاء تارة و لهؤلاء اخری . (اقرب الموارد). جعلها لقوم مرة و اخری لاخرین . (متن اللغة). دست به دست دادن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ) (دستور الاخوان ). چیزی را دست به دست رد کردن . (از اقرب الموارد).



کلمات دیگر: