نام زمینی . زمینی است .
کواثل
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
کواثل. [ ک َ ث ِ ] ( ع اِ ) ج ِ کوثل. ( معجم البلدان ). رجوع به کوثل شود.
کواثل. [ ک َ ث ِ ]( اِخ ) نام زمینی. ( ناظم الاطباء ). زمینی است. این کلمه تصحیف کواتل که در پیش مذکور شد، نیست. ( از منتهی الارب ). موضعی است در اطراف شام ، خالد به هنگامی که قصد شام کرد از این موضع گذشت. ( از معجم البلدان ).
کواثل. [ ک َ ث ِ ]( اِخ ) نام زمینی. ( ناظم الاطباء ). زمینی است. این کلمه تصحیف کواتل که در پیش مذکور شد، نیست. ( از منتهی الارب ). موضعی است در اطراف شام ، خالد به هنگامی که قصد شام کرد از این موضع گذشت. ( از معجم البلدان ).
کواثل . [ ک َ ث ِ ] (ع اِ) ج ِ کوثل . (معجم البلدان ). رجوع به کوثل شود.
کواثل . [ ک َ ث ِ ](اِخ ) نام زمینی . (ناظم الاطباء). زمینی است . این کلمه تصحیف کواتل که در پیش مذکور شد، نیست . (از منتهی الارب ). موضعی است در اطراف شام ، خالد به هنگامی که قصد شام کرد از این موضع گذشت . (از معجم البلدان ).
کلمات دیگر: