درمان کردن، دواکردن، معالجه کردن، درفارسی مداوا میگویند
۱- ( مصدر ) درمان کردن علاج کردن . ۲- ( اسم ) علاج معالجه .
۱- ( مصدر ) درمان کردن علاج کردن . ۲- ( اسم ) علاج معالجه .
مداوات . [ م ُ ] (ع مص ) مداواة. دوا کردن . درمان نمودن . (غیاث اللغات ). چاره کردن . دوا درمان کردن . معالجه کردن . اساوة. اساوت . دارو کردن بیمار را. (یادداشت مؤلف ). رجوع به مداوا و مداواة شود. || (اِمص ) علاج . معالجه . رجوع به مداوا شود.