که قطعات خرد چیزی را بچیند و بردارد .
ریزه چین
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
ریزه چین. [ زَ / زِ ] ( نف مرکب ) که قطعات خرد چیزی را بچیند و بردارد. ریزه خوار. ( یادداشت مؤلف ) :
جرعه خوار ساغر فکر بلند از تشنگی
ریزه چین سفره راز منند از ناشتا.
چینیان ریزه چین تیشه او.
جرعه خوار ساغر فکر بلند از تشنگی
ریزه چین سفره راز منند از ناشتا.
خاقانی.
رومیان هندوان پیشه اوچینیان ریزه چین تیشه او.
نظامی.
رجوع به ریزه خوار شود.کلمات دیگر: