کلمه جو
صفحه اصلی

ریچاله

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - مطلق مربا . ۲ - مربایی که از دوشاب پزند : [[ او را که عفت تو شایع است ... و لذت ریچار تو معلوم ... ]] ( روضه العقول ) . ۳ - مربا یا خوراکی که از چند چیز که از سازند . ۴ - هر چیز که از شیر گوسفند پزند ۵ - هر سخن در هم و بر هم کلام نامربوط لیچار ریچال .

لغت نامه دهخدا

ریچاله. [ ل َ / ل ِ ] ( اِ ) ریچال. به معنی ریچار است. ( ناظم الاطباء ) ( از غیاث اللغات ) ( از شعوری ج 2 ص 20 ) ( از صحاح الفرس ) ( از برهان ). رجوع به ریچار و ریچال شود.


کلمات دیگر: