بزرگ زاده وزیر زاده
عمید زاده
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
عمیدزاده. [ع َ دَ / دِ ] ( ص مرکب ، اِ مرکب ) بزرگ زاده. وزیرزاده. خواجه زاده :
اگر رئیس نیم یا عمیدزاده نیم
ستوده نسبت و اصلم ز دوده فضلاست.
اگر رئیس نیم یا عمیدزاده نیم
ستوده نسبت و اصلم ز دوده فضلاست.
مسعودسعد.
کلمات دیگر: