کلمه جو
صفحه اصلی

سخت زه

فرهنگ فارسی

سخت کمان

لغت نامه دهخدا

سخت زه. [ س َ زِه ْ ] ( ص مرکب ) سخت کمان. ( آنندراج ) ( غیاث ).

پیشنهاد کاربران

سخت زه:تیرانداز قوی و ماهر
( ( چون جوان بودی و زفت و سخت زه
تو نمی رفتی سوی صف بی زره ) )
( مثنوی مولوی ، دفتر 3 ، محمد استعلامی ، چاپ اول 1363، ص 369 )



کلمات دیگر: