کلمه جو
صفحه اصلی

خداد

فرهنگ فارسی

شکاف و گشادگی از زمین

لغت نامه دهخدا

خداد. [ خ ِ ] ( ع اِ ) علامت داغ بر رخسار. ( از متن اللغة )( از ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ). || آلت داغ کردن. ( از مهذب الاسماء ). || ج ِ خَدّ.

خداد. [ خ ِ ] ( اِخ ) نام موضعی است. ( از آنندراج ).

خداد. [ خ ِ / خ َ ] ( ع اِ ) شکاف و گشادگی از زمین . ( از معجم البلدان ) :
ترقی و یرفعها السراب کانها
من عم موثب اوضناک خداد.
از ابوداود که شتر باربری را وصف میکند. ( از معجم البلدان ).

خداد. [ خ ِ ] (اِخ ) نام موضعی است . (از آنندراج ).


خداد. [ خ ِ ] (ع اِ) علامت داغ بر رخسار. (از متن اللغة)(از ناظم الاطباء) (از آنندراج ). || آلت داغ کردن . (از مهذب الاسماء). || ج ِ خَدّ.


خداد. [ خ ِ / خ َ ] (ع اِ) شکاف و گشادگی از زمین . (از معجم البلدان ) :
ترقی و یرفعها السراب کانها
من عم موثب اوضناک خداد.
از ابوداود که شتر باربری را وصف میکند. (از معجم البلدان ).


گویش مازنی

/Khoddad/ خداداد نامی برای مردان

خداداد نامی برای مردان



کلمات دیگر: