(اِمر. ) ۱ - درختی که آن را پیوند نکرده باشند. ۲ - درخت تازه نشانده شده .
دارخال
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
دارخال. ( اِ ) نهال نونشانده و نهال پیوندناکرده. قلمه درخت. ( انجمن آرا ).
فرهنگ عمید
۱. درخت میوه داری که هنوز آن را پیوند نکرده باشند.
۲. میوه ای که از درخت پیوندنشده به دست آید.
۳. قلمۀ درخت و نهال نونشانده.
۲. میوه ای که از درخت پیوندنشده به دست آید.
۳. قلمۀ درخت و نهال نونشانده.
گویش مازنی
/daare Khaal/ دارخال
دارخال
کلمات دیگر: