کلمه جو
صفحه اصلی

حمامی


مترادف حمامی : گرمابه بان، گرمابه دار، دلاک، سلمانی، کیسه کش، مغمز

فارسی به انگلیسی

bath-keeper, beth-keeper

beth-keeper


مترادف و متضاد

bath keeper (اسم)
حمامی

گرمابه‌بان، گرمابه‌دار


دلاک، سلمانی، کیسه‌کش، مغمز


۱. گرمابهبان، گرمابهدار
۲. دلاک، سلمانی، کیسهکش، مغمز


فرهنگ فارسی

صاحب حمام، گرمابه دار، گرمابه بان
( صفت ) ۱ - گرمابه دار گرمابه بان . ۲- حقوقی که گرمابه دار ده و قریه را دهند
ده از دهستان گرم خان بخش حومه شهرستان بجنورد

فرهنگ معین

( ~. ) [ ع - فا. ] (ص نسب . ) ۱ - گرمابه دار، گرمابه بان . ۲ - حقو قی که به گرمابه دار ده یا قریه دهند.

لغت نامه دهخدا

حمامی . [ ح َ ] (اِخ ) دهی از دهستان گرم خان بخش حومه ٔ شهرستان بجنورد. کوهستانی و معتدل است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).


حمامی . [ح َم ْ ما ] (ص نسبی ، اِ) منسوب به حمام . گرمابه بان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). حافظ حمام . (اقرب الموارد). گرمابه دار. (فرهنگ فارسی معین ). || صاحب حمام . (از اقرب الموارد). || حقوقی که گرمابه دار ده و قریه را دهند. (فرهنگ فارسی معین ).


حمامی. [ح َم ْ ما ] ( ص نسبی ، اِ ) منسوب به حمام. گرمابه بان. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). حافظ حمام. ( اقرب الموارد ). گرمابه دار. ( فرهنگ فارسی معین ). || صاحب حمام. ( از اقرب الموارد ). || حقوقی که گرمابه دار ده و قریه را دهند. ( فرهنگ فارسی معین ).

حمامی. [ ح َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان گرم خان بخش حومه شهرستان بجنورد. کوهستانی و معتدل است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 ).

فرهنگ عمید

صاحب حمام، گرمابه دار، گرمابه بان.

دانشنامه عمومی

حمامی 'نام یکی از روستاهای استان فارس و شهرستان خنج می باشد. روستای حمامی یکی از روستاهای سرسبز خنج لارستان است.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] حمامی (ابهام زدایی). حمامی ممکن است اشاره به اشخاص و شخصیت های ذیل باشد: • بدر بن عبدالله بدرالحمامی، معروف به حمامی و بدر کبیر، از امرای نامدار طولونی و عباسی در سده ۳ و اوایل سده ۴ق • سیدحسین حمامی، از علمای شیعه در قرن چهاردهم هجری قمری
...

گویش مازنی

/hammaami/ کسی که در حمام کار نظافت و غیره را انجام می دهد – مسؤل گرمابه

کسی که در حمام کار نظافت و غیره را انجام می دهد – مسؤل گرمابه ...



کلمات دیگر: