نباتیست سپندان
حسار
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
حسار. [ ح َ ] ( ع اِ ) نباتیست. ( مهذب الاسماء ). نباتیست که به گزر ماند. || سپندان.
گویش مازنی
/hesaar/ شبنم یخ زده
شبنم یخ زده
پیشنهاد کاربران
شهرکی است به برا کوه نهاده؛ کم مردم و با کشت و برز بسیار و نعمت. ( حدودالعالم ص 135 )
محافظی دور منطقه ای
من را ببر شیراز
کلمات دیگر: