کلمه جو
صفحه اصلی

حرمه

فرهنگ فارسی

پشته های خرد که در آن هیچ نبات نروید

لغت نامه دهخدا

حرمة. [ ح َ رَ م َ ] (ع مص ) گشن خواه شدن میش و بز و جز آن . (منتهی الارب ).


حرمة. [ ح َ رَم ْ م َ ] (ع اِ) پشته های خرد که در آن هیچ نبات نروید.


حرمة. [ ح َ م َ ] (اِخ ) موضعی است نزدیک حمای ضریه نزدیک نِسار. (معجم البلدان ).


حرمة. [ ح ِ م َ ] (ع مص ) بازداشتن . بی بهره گردانیدن . بی بهرگی . (منتهی الارب ). || (اِمص ) نومیدی . یأس . || غلبه ٔ شهوت آرامش . (منتهی الارب ).


حرمة. [ ح ُ م َ ] (ع اِمص ، اِ) احترام . رجوع به حرمت شود. || (اِ) زن . پردگی .


دانشنامه عمومی

حرمه (به عربی: حرمة ) یک شهر در عربستان سعودی است که در استان ریاض واقع شده است.
فهرست شهرهای عربستان سعودی
حرمه ۱۳٬۰۰۰ نفر جمعیت دارد.

گویش مازنی

/herme/ باد کرده – متورم

باد کرده – متورم


پیشنهاد کاربران

حرمه : در واقع هرمه بوده است از هور مه یعنی هور در زبان محلی به معنی خور یا دشت بین یا پایین کوه ها که از خاک حاصل خیزی بر خوردار است و مه به معنی من
قوچان: در واقع غوچان بوده - محلی که در آن غوچ کوهی فراوان وجود دارد
حرمه روستایی در شهرتان فاریاب از استان کرمان که دارای هشت ده میباشد ( هرمه بزرگ - هرمه کوچک - شورانی - چاه بید بزرگ و چاه بید کوچک - زنگارویه - شریکابادمیلویه - حسین آباد حرمه )

در کتاب تحری الوسیله جلد۴ قسمت احکام قسم ( القول فی احکام الحلف ) در مساله ۴ حرمه ، الحرمه رو حرام معنی کرده


کلمات دیگر: