برابر پارسی : گرد، زرفینی
حلقوی
برابر پارسی : گرد، زرفینی
فارسی به انگلیسی
ring-shaped, annelid
annular
مترادف و متضاد
گردابی، حلقوی
گردابی، مارپیچی، حلقوی، پیچاپیچ
حلقوی، حلقه مانند، دارای علائم و اشکال حلقوی
حلقوی، بهم پیچیده، بهم تابیده، پیچاپیچ
پیچیده، حلقوی، هلالی
حلقوی، حلقه دار
حلقوی، بهم پیچیده، حلقه حلقه شده
حلقوی، گلویی، ناشی از گلو
حلقوی، مدور، گرد، استوانه ای شکل در برش عرضی
حلقوی، حنجرهای، وابسته بنای، صدای حنجرهای
فرهنگ فارسی
( صفت ) منسوب به حلق و حلقه
لغت نامه دهخدا
حلقوی. [ ح َ ق َ ] ( ص نسبی ) منسوب به حلقه. || چنبری.
فرهنگ فارسی ساره
گرد
واژه نامه بختیاریکا
هقُلی
کلمات دیگر: