مترادف حمایت کردن : پشتیبانی کردن، مدد کردن، یاری رساندن، جانبداری کردن، طرفداری کردن، هواداری کردن، دفاع کردن، حفاظت کردن
برابر پارسی : اَندَخسیدن
defend, root, shelter, stay, support, underpin, underpinning, uphold
پشتیبانی کردن، مدد کردن، یاری رساندن
جانبداری کردن، طرفداری کردن، هواداری کردن
دفاع کردن، حفاظت کردن
۱. پشتیبانی کردن، مدد کردن، یاری رساندن
۲. جانبداری کردن، طرفداری کردن، هواداری کردن
۳. دفاع کردن، حفاظت کردن