کلمه جو
صفحه اصلی

حمایت کردن


مترادف حمایت کردن : پشتیبانی کردن، مدد کردن، یاری رساندن، جانبداری کردن، طرفداری کردن، هواداری کردن، دفاع کردن، حفاظت کردن

برابر پارسی : اَندَخسیدن

فارسی به انگلیسی

defend, root, shelter, stay, support, underpin, underpinning, uphold, defense

defend, root, shelter, stay, support, underpin, underpinning, uphold


فارسی به عربی

احم , دافع , دعم , مساعدة

مترادف و متضاد

support (فعل)
طرفداری کردن، حمایت کردن، پشتیبانی کردن، تقویت کردن، تحمل کردن، متحمل شدن، تایید کردن، متکفل بودن

stead (فعل)
جا دادن، حمایت کردن، گذاشتن

aid (فعل)
کمک کردن، یاری کردن، مساعدت کردن، حمایت کردن، پشتیبانی کردن

assert (فعل)
ادعا کردن، اثبات کردن، حمایت کردن، دفاع کردن از، ازاد کردن، اظهار قطعی کردن

defend (فعل)
طرفداری کردن، حمایت کردن، دفاع کردن از، مصون ساختن، محافظت کردن

protect (فعل)
حمایت کردن، حمایت کردن از، نگهداری کردن، حفظ کردن، محفوظ کردن، حفاظت کردن، مصون کردن، حراست کردن، نیکداشت کردن

پشتیبانی کردن، مدد کردن، یاری رساندن


جانبداری کردن، طرفداری کردن، هواداری کردن


دفاع کردن، حفاظت کردن


۱. پشتیبانی کردن، مدد کردن، یاری رساندن
۲. جانبداری کردن، طرفداری کردن، هواداری کردن
۳. دفاع کردن، حفاظت کردن


فرهنگ فارسی

( مصدر ) نگاهبانی کردن دفاع کردن از کسی .

واژه نامه بختیاریکا

دست اوردن به بال؛ دست دِرَوُردِن

جدول کلمات

دفاع

پیشنهاد کاربران

سایه سر بودن

سایه افکندن

به حمایت از کسی/چیزی برخاستن/پرداختن

تعصب داشتن

تعصب کردن. [ ت َ ع َص ْ ص ُ ک َدَ ] ( مص مرکب ) جانب داری کردن. طرفداری شدید کردن. حمایت بدون چون و چرا کردن. عصبیت کردن :
گفت ای مردک خدا در حق تو چندان لطف نکرده است که تو در حق خانه ٔ او چنین تعصب می کنی. ( منتخب لطائف عبید زاکانی چ برلن ص 147 ) . رجوع به تعصب شود.

سپرداری کردن. [ س ِپ َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) حمایت کردن. ( ناظم الاطباء ) .

سالمندان


کلمات دیگر: