کلمه جو
صفحه اصلی

متقاعد شدن


مترادف متقاعد شدن : بازنشست شدن، بازنشسته شدن ، از کار کناره گیری کردن، راضی شدن، قانع شدن، مجاب شدن، پذیرفتن، قبول کردن

متضاد متقاعد شدن : شاغل بودن، رد کردن، نپذیرفتن

فارسی به انگلیسی

retire


retire, to be convinced, to be pensioned off

to be convinced, to be pensioned off


مترادف و متضاد

بازنشست شدن، بازنشسته شدن ≠ شاغل‌بودن


۱. بازنشست شدن، بازنشسته شدن ≠ شاغلبودن
۲. از کار کنارهگیری کردن
۳. راضی شدن، قانع شدن، مجاب شدن
۴. پذیرفتن، قبول کردن ≠ رد کردن، نپذیرفتن


فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - از کار کناره گرفتن . ۲ - قبول کردن مجاب شدن . ۳ - بازنشسته شدن .


کلمات دیگر: