کلمه جو
صفحه اصلی

کنکاش


مترادف کنکاش : رایزنی، شور، کنگاش، مشورت

فارسی به انگلیسی

brainstorming, counsel, deliberation, dialog, dialogue, discussion, forum, guidance, set-to, talk

مترادف و متضاد

رایزنی، شور، کنگاش، مشورت


فرهنگ فارسی

شور، مشورت، کنجاج نیزگفته شده
( اسم ) شور مشورت .

فرهنگ معین

(کَ ) (اِ. ) مشورت ، شور، کنکاج هم گفته می شود.

فرهنگ عمید

۱. شور، مشورت.
۲. جستجو، تفحص.

دانشنامه عمومی

مشورت. تحقیق


جدول کلمات

شورا

پیشنهاد کاربران

کنکاش ( کنگاش، کنکاج ) -
واژه ای ترکی است به معنی: مشورت، رایزنی، مشاوره، گفت و گو، هم فکری، همه پرسی، نظرخواهی ( نظر سنجی ) ، پُرسِمان!
و با کندوکاو که به معنی: کاوُش ( در اصل از مصدر کاویدن: کاوِش ) ، تفحص، جست و جو، واکاوی! - کَلَنجار، سعی و کوشش است فرق می کند!

این کلمه در اصل ترکی است و معنایش «مشورت» است. متأسفانه در سالیان اخیر روزنامه نگاران و متصدیان اخبار رادیو و تلویزیون آن را با کندوکاو اشتباه گرفته و به این معنا رواج داده اند. بنا بر این، کنکاش به معنای کندوکاو و گشتن و جستجو نیست. رجوع به کنگاش و کنگاج شود.

مشورت

پارسی ناب : رایزنی ، سگالش ، رایش از بن راییدن.

شوری

دخالت کردن و جست و جو کردن یا به اصطلاح سر از کار کسی درآوردن

کنکاش در جایی هم به معنی به بینی در کار ( مصلحت ) نیز آمده است

با توجه به فرهنگ عمید که به معنای جستجو و تفحص آمده بر خلاف فرهنگ معین و لغتنامه دهخدا؛و نیز با توجه به اصول فقه و قاعده منقولات؛بنظر می رسد که کنکاش منقول عرفی بوده و در معنای کند و کاو نیز تثبیت شده است و فقط در معنای اولیه شور و رایزنی نیست


پرس و جو

رایزنی، شور، شورا، مشورت


کنکاش یا کنکاج
اگرچه ترکی، آنگه برابر است با رایزنی.
پیشینیان به مجلس کنکا ج خانه یا کنکاش سرا
می گفته اند.
چون در رایزنی پرسش از راه درست تر و بهتر می شود، پس کنکاش را با پرس وجو نیز برایر میدانیم. که این دیگر است از جستجو یا کاوش که کاویدن همراه با کندن یا کندوکاو است.
کاوش بیشتر برای جستجوهای باستان شناسانه کاربرد دارد.

به معنای جست و جو کردن نیز می باشد

کَنکَش یا کَنکاش: دیدار، مذاکره، مشورت و رایزنی. واژه ای ترکی است که در دیوان لغات الترک به این صورت آمده؛ Kənkəş
از ریشه کنک در ترکی به معنی شور و مشورت است.

منبع: "دیوان لغات الترک" شیخ محمود کاشغری صفحه 590
ضرب المثی از دیوان لغات الترک:
Kink Ton Opramas
Kənkəşlig Bilig Artamas
یعنی:
جامه فراخ و گشاد، پاره نمیشود
خرد با مشورت همراه شود، تباه نمیشود


در آذربایجان، اکنون این واژه در صحبت های روزمره بصورت "کَنییشمَک، گنییشمَک" استفاده میشود.
مثلا در جایی اگر برای خرید دو دل باشید فروشنده میگوید "گئنه گت کنییش گل خیدمتونده واروخ" - - > برو باز مشورت کن بیا در خدمتیم
تبدیل کاف به "ه، ی" در زبان ترکی کرانه خزری و آناتولی ( اغوزی ) متداول است.



واژه ( کنکاش ) یا کندوکاوش واژه پارسی با 4 تکواژ است که از آمیختگی ( بُن گذشته کارواژه کندن، آوای پیوندی ( و ) ، بن آینده کاویدن به همراه پسوند نامساز ِش ) ساخته شده است:
کند بن گذشته کندن می باشد. کندن، کارواژه کهن پارسی است که در پارسی باستانی به دیس کَنتَن بوده است. کارواژه کاویدن به دیس کُویدن بوده است. پس چنین می شود: ( کَندوکاوش ) که به دلیل واگویی آسانتر در گذر زمان به کنکاش ترادیسیده ( تبدیل شده ) است.
خطاب به کاربران بالا: نیاز به یادآوری است واژگان بسیاری از سغدی ( سگودی ) و سکایی ( زبانهای هندوآریایی شرقی ) به ترکی و مغولی راهیافته است، نمونه آن واژگان تاشکن، سمرقندو خوقند که بسامان به واژگان تاشکند یا چاچکند، سمرکندو خوکند اشاره می کند که ( کند ) از کارواژه کندن از زبان سغدی به آسیای شرقی راهیافته است و کندیا کَن در زبان مغولی ( ترکی ) هیچ معنایی ندارد.

برای اینکه دانش اموز بداند کَنکاش است نه کُنکاش و نیز معنی انرا راحتر در ذهن قرار دهد می توان بگوییم کنکاش از کَندن می اید کندن از اطلاعات ادم ها که می شود مشورت یا کندن از اطلاعات کتابها یا به طور کلی کندن از متن ها که می شود جستجو.


کلمات دیگر: