مترادف متصدی شدن : عهده دار شدن، به عهده گرفتن، گماشته شدن
متصدی شدن
مترادف متصدی شدن : عهده دار شدن، به عهده گرفتن، گماشته شدن
فارسی به انگلیسی
to take charge of, to accept the management of, to become incumbent
مترادف و متضاد
عهدهدار شدن، به عهده گرفتن
گماشتهشدن
۱. عهدهدار شدن، به عهده گرفتن
۲. گماشتهشدن
فرهنگ فارسی
( مصدر ) مباشر عمل و شغل یا اداره ای شدن بعهده گرفتن : ... در قلعه های خود خزیده منتظر بودند که هر یک از بیگلربیگیان متصدی حرب او شوند ...
متصدی
کلمات دیگر: