مترادف متقن : استوار، مثبت، محرز، محکم، مستند
متضاد متقن : غیرمتقن
firm
استادانه درست شده , بزحمت درست شده , به زحمت ساختن , داراي جزءيات , بادقت شرح دادن
استوار، مثبت، محرز، محکم، مستند ≠ غیرمتقن
(مُ تْ قَ) [ ع . ] 1 - (اِمف .)استوار گردیده ، محکم شده . 2 - (ص .) محکم ، استوار.
(مُ تْ قِ) [ ع . ] (اِفا.) محکم کننده ، استوارکننده .
منوچهری .
متقن . [ م ُ ق ِ ] (ع ص ) آن که استوار و محکم کند کار را. (آنندراج ). محکم کننده . استوارکننده . (فرهنگ فارسی معین ). کسی که به لیاقت و شایستگی مباشرت مینماید کاری را. (ناظم الاطباء). || آن که بدرستی و استواری چیزی را میسازد. (ناظم الاطباء).
متقن . [ م ُت ْ ت َ ق ِ ] (ازع ، ص ) بیگمان داننده . (آنندراج ). بی شبهه و بیگمان ویقین و دانسته . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ).