کلمه جو
صفحه اصلی

متضرع


مترادف متضرع : تضرع کننده، زاری کننده، فروتنی کننده

برابر پارسی : فروتن، زاری کننده، نالان، گریان

فارسی به انگلیسی

suppliant

مترادف و متضاد

۱. تضرعکننده، زاریکننده
۲. فروتنیکننده


فرهنگ فارسی

(اسم ) ۱ - زاری کننده.۲ - فروتنی کننده جمع : متضرعین .

فرهنگ معین

(مُ تَ ضَ رِّ ) [ ع . ] (اِفا. ) زاری کننده ، فروتنی کننده .

لغت نامه دهخدا

متضرع. [ م ُ ت َ ض َرْ رِ] ( ع ص ) زاری کننده. ( آنندراج ) ( غیاث ). خواری و فروتنی کرده. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || دادخواه. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). و رجوع به تضرع شود.

فرهنگ عمید

زاری کننده.


کلمات دیگر: